EP1- part 2/2

161 23 73
                                    

-Taehyun" Now" 04 Feb 2024-

مچ دستمو به سمت صورتم می چرخونم و ساعت رو چک می کنم تا ببینم چقدر دیگه باید تحمل کنم.

-6:43-
انگار زمان قصد سپری شدن نداشت.

تجمع حضار، سمت میز بیلیاردی بود که نزدیک قفسه های مشروب قرار داشت.

هنگام چرخوندن گیلاسِ توی دستم، به چویی موجین نگاه می کنم که به سمت میز بیلیارد خم شد و چوب بیلیارد رو نزدیک توپ مشکی هدف گرفت.

انتخاب جایگاه داور برای من، با توجه به این که حال و حوصله بازی کردن نداشتم، کاملا به جا بود.

چیدن توپ ها و دنبال کردن بازی از دور خیلی جالب تر از این بود که بخوام قاطی جمع بشم.

یه دستمو توی جیب شلوارم فرو میبرم و جرعه ای از مشروب می نوشم.

بدون این که کلمه ای از گفت و گوـشون رو متوجه بشم، حواسم پرت افکار خودم بود.

قفسه های متصل به دیوار، از بطری های شیشه ای ودکا با اون برچسب های مارک دار، نگهداری می کرد.

سمت راست، مبلمان اِل مانند و سفید رنگِ اتاق وی آی پی بود که گوشه فضا رو اشغال می کرد.

وسط مبلمان میز گرد قمار و روی دیوار مقابل، پرژکتوری که در حال حاضر خاموش بود.

فضای اتاق علاوه بر لامپ های هالوژن، نور ساختمون های اطراف رو از پنجره دریافت می کرد.

لی جی آ چوب بیلیاردـش رو که به میز تکیه داده بود برداشت و در جهت هدفی ایستاد که مدنظرش بود.

کمی خم شد و درحالی که چوب رو از بین انگشت اشاره و وسطش رد کرده بود، نوک چوب بیلیارد رو نزدیک به توپ آبی تنظیم کرد.

لی جی آ، مدیرعامل بیمارستان چیریوجا، به عنوان مادر بی وجدانی که روز به روز به ثروتش اضافه می شد و پول پارو می کرد، جزو مهمون ها بود.

وقتی توپ رو پاکت کرد، لبخند پیروزمندانه ای زد و ته چوب بیلیاردش رو به زمین زد.

جو دانته درحالی که چوب پنبه بطری مشروب رو می کشید، چیزی گفت و صدای خنده مضحکش بلند شد.

و جو دانته، سهامداری که بخاطر سود شرکتش دست به هر کاری می زد.

با وجود این که به تازگی ده درصد سهامش رو پس گرفته بود، تظاهر به دوستی و همکاری می کرد.

گیلاس رئیس چویی رو که یه دستشو توی جیب شلوارش فرو برده بود و لبخند کمرنگی به لب داشت، از ویسکی پر کرد.

لینو رو نگاه می کنم که درحال تا زدن آستین های پیرهنش، نزدیک به لی جی آ ایستاده و خیره به آقای جو نیشخندی زد.

لینو به طرز مرموزی، یه شبه تبدیل به دست راست لی جی آ شد و به همین دلیل هم به لیست بلند بالای افراد غیر قابل اعتماد پیوسته بود.

OVERDOSEWhere stories live. Discover now