-Beomgyu-
درحالی که یقه سویشرتم تا آرنج پایین افتاده بود، بطری ویسکی رو سر می کشم و خیره به حرکات سایه مانند تهیون که کت ـشو درمی آورد، به مبل پاتختی نزدیک میشم.
پشت سرش، دیوار سرتاسر شیشه ایِ بالکن، منظره ساحل و دریا رو به نمایش میذاشت که توی تاریکی شب محو شده بود.
بعد از این که کت ـشو روی تخت انداخت، روی مبل لم داد.
درحالی که با انگشت هاش موهاشو رو به بالا شونه میزد، چشم به من دوخت که همزمان با درآوردن سویشرت، بطری ویسکیـو روی میز گذاشتم.
با نگه داشتن شونه هاش، زانوهامو دو طرف بدنش میذارم و نیشخند شیطنت آمیزی میزنم.
برای نگاه کردن به من که روی زانوهام ایستاده بودم، تکیه سرشو به لبه تخت زد و لبخند کجی روی لبش نقش بست.
قبل از این که روی پاهاش بشینم، دستاشو زیر تیشرتم برد و وقتی پهلوهامو گرفت، حلقهء سرد دور انگشتش به پوست برهنه ام خورد و مو به تنم سیخ شد.
تیشرتمو درمیارم و پشت سرم، روی زمین میندازم.
تکیه آرنج دستام رو دو طرف سرش، به لبه تخت میزنم و با خم شدن روی صورتش، بوسه ای مخملی روی لب هاش می شونم.
بین هر بوسه کوتاه و وسوسه آمیزی که روی لب هاش میزنم، چند سانتی فاصله می گیرم و نگاهم رو بین لب های نرم و چشم های خمارش می چرخونم.
تهیون درحالی که کمرمو میمالید، موقع بوسه بعدی لب پایینم رو گزید و وقتی صدای ناله خفیفی از گلوم درومد، بی صبرانه، لباشو به لب هام چسبوند.
وقتی یهو بوتم رو بین انگشتاش فشرد، بدنم یکه ای خورد و ناخودآگاه روی پاهاش نشستم اما دستاشو از زیرم بیرون نکشید.
در این حین، برای این که توقفی بین بوسه نیفته، تکیه گردنشو از لبه تخت برداشت.
درحالی که برای جواب دادن به بوسه های پر حرارتش به نفس نفس افتاده و ضربان قلبم شدت گرفته بود، کمی جا به جا میشم و خودمو روی پاهاش جلوتر می کشم.
برای ابراز خودم، دیکمو محکم به پایین تنه اش فشار میدم.
پهلوهامو چسبید و وقتی توی یه چشم بهم زدن تنمو روی مبل درازکش کرد، وقفه ای بین بوسه انداخت.
از اونجایی که مبل کوچیک بود، بلافاصله رو شکمم نشست.
درحالی که قفسه سینه ام به وضوح بالا و پایین می شد، نگاهش می کردم که لباسشو درآورد.
روم خیمه زد و با قاب گرفتن صورتم، بوسه رو از سر گرفت.
همزمان با این که از لای مژه هام بهش نگاه می کنم، بازوهاشو می گیرم و با لذت بین انگشتام فشارش میدم.
YOU ARE READING
OVERDOSE
Fanfiction┇ Overdose ┇ The second chapter of collapse ┇ Criminal, Mystery, Romance, Smut ┇ Writer: Dan ┇ I wanna be a good man, just for you. 세상을 줬네, just for you. 전부 바꿨어, just for you. Now I don't know me, who are you? ┇ میخوام مرد خوبی باشم؛ فقط بخاطر تو...