به انعکاس مادرخوندم توی شیشه روی میز خیره شده بودم و پلکم نمیزدم
اینم یه درام دیگه بود حتما
پس با صدای بلند شروع کردم به خندیدن و دست کوبیدن واسش
-الحق که سناریوی عالی چیدین اُما....ولی نپسندیدم و قطعا توی همچین فیلمی بازی نمیکنم....چون از گرگینهها و خوناشاما میترسم...پس بازی نمیکنم شرمنده
و بعد سعی کردم از جام پاشم اما دستای سنگین کوک مانعم شد و صدای ته توی سالن پیچید
-رژی میشینی و به حرفهای نابی شی گوش میدی
چشم غره تپلی بهش رفتم این اصلا چه حقی داشت باهام دستوری حرف بزنه؟
-پیش خودت چه فکری کردی که عین صاحب اختیارها صحبت میکنی؟
اینبار نابی جواب داد
-اون جفتته
فکر کنم اینا قصد دارن منو دیوونه کنن امشب قهقه هیستریکی رو شروع کردم کنترلش خیلی سخت بود اما به زور تونستم جلوشو بگیرم
-اوه...اُما...لطفا نگین قبل از اینکه بیایین اینجا فکشن مثبت هیجده امگاورس خوندین
و دوباره بی توجه به چهرهای پوکر هر چهار نفر شروع کردم به خندیدن و ریسه رفتن
اما یهو انگار توی یه عالمه پرز و پشم سیاه فرو رفته باشم و بوی بارون اونقدر قوی بود که داشتم گیج میشدم خندههام همون لحظه قط شده بود...
چشم گردوندم و با دیدن گرگ سیاه رنگ بزرگی که دورم عین یه مار پیچیده شده بود با اون دم پشمالوش صورتمو نوازش میکرد و با نگاه سرخ رنگش زهره ترکم کرد که اینبار از ته اعماق تهم جیغ میکشیدم ولی اصلا نگاهمو از اون گرگ برنمیداشتم
بعد از چند لحظه پرز های براق و سیاه گرگ کوتاه و کوتاه تر شدن و در آخر گرگ به جانگکوک تبدیل شد و بعد از اون سیاهی دنیا رو جلوی چشمام تار کرد.
.
..
.
.
#دانایکلمدتی بود که از بیهوش شدن روژیار میگذشت و جانگکوکی که او را به اتاق جیمین برده بود برگشت و دوباره مقابل آن زن مرموز نشست
جیمین عصبی بعد از چک کردن وضعیت رژی خودش را به سالن رساند
-حتما باید تبدیل میشدی؟...اگه طوریش بشه چی؟...جانگکوک...اگه طوریش بشه
اما صدای خانم کیم مانع خط و نشان کشیدن بیشتر جیمین شد
-نگران نباش اُمگا...اون گرگ قویی داره...با اینکه اینهمه سال مادرش بهش قاتل الذئب خورونده اما هنوز اون گرگ زندهاس
جیمین و جانگکوک که چیزهای جدیدی میشنیدند هر دو باهم با تعجب فریاد زدند
-چی؟!!!
YOU ARE READING
Persian Wolf?!!!
Werewolfاینجا کیدراماست و منم بلخره تونستم واردش بشم و سریال خودمو بازی کنم. میپرسی من کی هستم؟ خوب من آنم....!!! آره همون کیم آنِ سریال عمارت دریا...شما کیدرامرای عزیز که حتما منو میشناسین دیگه هااا؟؟؟...!!! (منظورش ریدرای عمارت دریاست...) #امگاورس #دختر-پ...