با نوری که از پنجره میتابید پلکم پرش کردنور مستقیم تو چشمام بود و با اینکه تقریبا حس میکردم بیهوش شدم و نخوابیدم اما هنوز احساس خستگی میکردم.
یا....شایدم.....سنگینی؟!!!
با عجله چشمام و تا آخرین حد باز کردم و.....
من کجاااااامممم؟!!!!
اینااااا کین؟!!!!!
سرم عین دیشگردان ماهواره در حال گردش بود تا موقعیتم رو رصد کنم
سرم رو شکم لخت و عضله ای کوکی جاخوش کرده بود و سنگینی پاهای دراز تهیونگ رو شکمم و قفسه سینم باعث میشد نتونم تکون بخورم و از همه بدتر دستهای جیمین که دورم حلقه زده بود و
برای رضای خدا بویز اینجا چه خبره؟
وسط سالن خونهی این سه نفر چکار میکردم اونم با این وضعیت
وضعیتی همراه با بوی گلهای بهاری و چوب و خاک و شبنم صبحگاهی
من هنوزم موندم این سه تا پسر چرا بوی طبیعت میدن؟!!!
چرا بهم نمیگن چه عطری میزنن؟!!!
چرا و به چه علت وقتی بوی عطرشون به مشامم میرسه آرامش میگیرم؟
و یه سوال بزرگتر...من واقعا به عطرهای این سه پسر اعتیاد پیدا کردم؟
با کش و قوصی که جنگکوک به بدنش داد و خمیازه بلند بالاش سرم از رو شکمش بالا پایین شد و چشمای خوشکل جیمینی که صورتش کنار صورتم بود باز شد
موهای خوشرنگش هنوزم از دیشب پر از تافت بود و برق میزدانگار هنوز لود نشده بود چون نگاه همیشه براقش بی حس و سرد بود.
-بیچاره از اون آدم که این نگاه سرد رو باید برای همیشه تحمل کنه
به سختی سمتش چرخیدم و در حالی که اون چندتا پلک رو رد کرده بود ادامه دادم
-هیچ وقت اینجوری به من نگاه نکن جیمینی
چون اون روز حتما نونا میمیرهدستش رو از دورم باز کرد و سمت صورتم آورد و گونمو نوازش کرد.
هنوزم گیج بود و معلوم بود موقعیت رو درک نکرد که یهو دست سنگین جونگکوکی به صورتش اثابت کرد .
کوک-یاااا...حالا دیگه رو شکم من بدبخت عشقولانه بازی در میارین؟!!!......جا نبود غییر از سینه و شکم من واسه خوابیدن؟
لبامو طبق عادت لوچ کردم و با اخم نگاهش کردم که تک خندی تحویلم داد و
-چیه اخم کردی که چرا عزیز دلت و زدم؟
یکم حیا کنین این کله های گنده رو از روم بردارین...له شدم بابااینبار چشمامو یکبار چرخوندم و عصبی به پاهایی که روم افتاده بود اشاره کردم
-باور کن خیلی دلم میخواست پاشم اما این پاها اجازه نمیده
STAI LEGGENDO
Persian Wolf?!!!
Lupi mannariاینجا کیدراماست و منم بلخره تونستم واردش بشم و سریال خودمو بازی کنم. میپرسی من کی هستم؟ خوب من آنم....!!! آره همون کیم آنِ سریال عمارت دریا...شما کیدرامرای عزیز که حتما منو میشناسین دیگه هااا؟؟؟...!!! (منظورش ریدرای عمارت دریاست...) #امگاورس #دختر-پ...