پارت۱۳:(غافلگیری)!!!....surprise

16 4 0
                                    

چند روزی از اون اتفاق عجیب میگذره

تو این مدت روی تسلط بر غده رایحم کار کرده بودم و حالا کنترلشو داشتم البته همش به خاطر کمکهای جیمین بود.

تهکوک سعی میکردن زیاد نزدیک من نشن

چون محض رضای خدا با وجود مارکشون  روی گردنم هم نتونسته بودن روی ماده شیر من تسلط پیدا کنن و برعکس؛ اون دو نفر بودن که با کم و زیاد کردن غلظت رایحه من تسلیم میشدن.

خودم که خیلی راضی بودم از این قضیه و شروع کرده بودم به کرم ریختن و دلگیر میشم اگه فکر کنین داشتم انتقام اون شب رو میگرفتم که عین گشنه ها داشتن امگای مورد علاقمو قورت میدادن...!!!

چون قطعا داشتم این کار و میکردم..!

با شنیدن منیجر جدیدم به دنیای واقعی برگشتم
نگاه گیجمو به چهره کیوت پسر دادم یه پسر ایرانی تبار به اسم علیرضا که از وقتی که اومده بود زندگیم خیلی راحت و شیرینتر شده بود...!!

میپرسید چرا؟!!!

خوب معلومه فقط کافیه یکم تو رفتار و کارایی که انجام میده دقت کنین تا متوجه شین.

علیرضا با اینکه یک انسان ، اما قابلیتهای زیادی داره ، مثلا اونقدر خوشکل و خوش تیپه که من موندم چرا با اینهمه جلاااال خودش آیدولی چیزی نشده؟!!!

و البته کاملا معلومه که برای این هیکل کلی زحمت کشیده بچم.

غییر از این از وقتی که اون اومده دیگه رسما یه بادیگارد کنارم دارم و همه جا سپر بلامه

و از همه مهمتر این بچه به میزان خیلی زیادی مهربون و نگرانه...!

دقیقا مثل یک پدر دلسوز همیشه مواظبم هست.

با لبخندی از روی تشکر نگااهش کردم و پرسیدم

-چیزی گفتی علیرضا؟

یهو نگاه نگرانش و به دور و اطرافمون داد و دو قدم به سمتم اومد و کمی خم شد تا صدای پچ پچش بهم برسه

#اوه نوناااا...لطفا توی محل کار منو منیجر علی صدا بزن مگه نمیدونی این کره‌ایا عادت به صمیمیت ندارن تهش برات حاشیه میسازن باز

لبخندی به چهره نگرانش زدم و

-تو الان با این کارت که اومدی تو حلق من توجه های بیشتری جلب نمیکنی؟

و بعد به حالت ایستادنش اشاره کردم ، که سریع به خودش اومد و سریع صاف ایستاد و به همون شکل عصا قورت داده قبلی در اومد و دستشو به سمت سالن جلسه کمپانی دراز کرد.

#روژی شی عرض کردم الان جلسه شروع میشه پس لطفا عجله کنین

به نشانه فهمیدن سری تکون دادم و به سمتی که اشاره کرده بود حرکت کردم.

ظاهرا اونقدرا هم دیر نکرده بودم چون غییر از منو اوما و استاد و کارگردان چانگ بویون و فیلمبردار پروژه کسی نبود.

Persian Wolf?!!!Donde viven las historias. Descúbrelo ahora