" من به پسرایی که شورت ورزشی کوتاه میپوشن اعتماد ندارم" سهون درِ گوش جونمیون لب زد وقتی که همگی روی خط شروع ایستاده بودن. با نگاهش به شورت ورزشی چانیول اشاره میکرد که کمی تنگ بود و بیشتر عضلات محکم رانش رو نمایان میکرد. " و میشه بگی چرا هردوتون از این کوفتیا پوشیدین؟""اینا مچ بند گرم کننده ان!" جونمیون معترض گفت. بعد دستش رو جلو آورد و مچ بند بافت رو بهش نشون داد " من خواستم که باهم ست کنیم، که یجورایی نماد چیز باشه.. نماد روحیه تیمی! تو و اون رفیقات هم تیشرت ست پوشیدین، پس چانیول هم یکی از مچ بندهاش رو داد به من تا باهم ست بشیم"
چانیول بهش توضیح داده بود که همیشه در استراحت بین دونیمه فوتبال برای گرم و قوی نگه داشتن دست هاش از مچ بند گرم کننده استفاده میکنه. البته انگار الان چانیول زیاد به سرمای هوا اهمیت نمیداد چون تیشرت بدون آستین و شورت ورزشی نازکی پوشیده بود، برخلاف جونمیون که یقه اسکی و شلوار ورزشی به تن داشت و یک جفت گوش پوش هم پوشیده بوده تا از گوش هاش در برابر سرما محافظت کنه، با این حال نوک بینی و همچنین گونههاش هنوز از شدت سرما سرخ بودن.
به طرز شگفتآوری چانیول حین گرم کردن صحبت نکرد. برخلاف چیزی که قبلا گفته بود بنظر میرسید که این رقابت رو خیلی جدی گرفته. تمرکزی توی چشمان سیاهش بود که جونمیون تا حالا ندیده بود، یک عطش وحشیانه. وقتی متوجه نگاه خیره جونمیون شد نزدیک اومد و با کنار زدن گوشپوشش بلند گفت "چیزی شده هیونگ؟"
"نه همه چیز اوکیه، بدون اینکه اینارو برداری بازم میتونم بشنوم..برای مسابقه هیجان داری؟ "
"اگه تو بخوای میتونم آرومتر بدوم هیونگ، تا زیاد سختت نباشه. درسته که باید سه دور دور زمین بدویم ولی میتونیم دور آخر رو جدی نگیریم"
"نیازی به اینکار نیست چانیول" جونمیون با ملاحظه گفت "اگه دوست داری ببری پس براش تلاش کن! منم تا جایی که بتونم باهات پیش میرم"
"من به بردن اهمیت نمیدم" چانیول که حالا خیالش راحت شده بود گفت. "فقط اون بازیکنا بدجور روی مخمن- مخصوصا اون یکی"
"کدوم؟" جونمیون پرسید و نگاهش رو به گروه بازیکنایی که چانیول میگفت انداخت. همشون جثه ورزشکاری ای داشتن و روی تیشرت ست سیاهرنگشون نوشته شده بود «تخمشو داریم»
"اونو میگم" چانیول گفت و با چشم غره به پسر برنزهای که برای جونمیون سر تکون میداد اشاره کرد. "همون پسر جذابه که سهون بهت معرفی کرد"
"عاا جونگین. واقعا هم جذابه، قبول داری؟"
فقط شوخی کرد اما چانیول با اخم جوابش رو داد. "آره قبول دارم یجورایی خوش قیافه ست، اما ما بازیکنای فوتبال استقامت بالاتری داریم!"
BINABASA MO ANG
Through the Walls [Persian]
Fanfiction...درد تیزی رو در شقیقه هاش حس کرد.این اولین باری نبود که جونمیون بخاطر همسایه پر سر و صداش سردرد میگرفت... ژانر : برشی از زندگی،کالج کاپل : چانهو نویسنده : bespokenboy مترجم : lexin (این فیکشن ترجمهای میباشد)