به چهره ی زیبای امگای تازه به دنیا آمده نگاه کرد." شبیه پاپا ییبوعه مگه نه عمو جین؟ "
با حرف یون سرش را کج کرد و به یون نگاهی انداخت. یون به جین تکیه داده بود و همراه او به صورت خواب آلود یوآر نگاه می کرد.
جین لبخندی زد و دستش را به دور یون پیچید
"یه فرشته کوچولو مثل یون "یون ذوق زده خندید و با دستش کمی پتوی یوآر را لمس کرد.
ییبو به کمک جان به آرامی از پله ها پایین می آمد که یون با دیدنش سریع به سمتش دوید
" پاپا "هنوز جای بخیه هایش درد می کرد و راه رفتن کمی برایش سخت بود. با دیدن یون لبخند بر لب زد. می دانست یون طاقت این مسائل را ندارد.
" پاپا دستتو بده من...یون قویه "
زیر چشمی به ددی اش هم نگاه کرد و منتظر تایید او بود.
جان دست ییبو را فشرد و چشمکی به پسرش زد
" یون ما میتونه خیلی راحت به همه کمک کنه "جان و یون که هر کدام یکی از دستان ییبو را داشتند او را به روی مبل نشاندند.
" بده به من دخترمو آقا پلیسه "
جان خندان به سمت جین رفت و یون هم سر بر شانه ی ییبو گذاشته و به او تکیه داده بود.
ییبو دستش را به دور یون انداخت و پسرش را به خود فشرد و با کمی خم شدن بوسه ای به سرش زد
" عزیزدلم "هربار که یون کنار ییبو بود پسرش را با زیباترین نام ها لوس می کرد.
جین با دیدن جان بالا سرش خندید " چیه یوآر میخواد بغل عموش باشه "
همان زمان یوآر دستش را تکان داد و کمی چشمانش را باز کرد.
" ببینش دخترم فهمید من اومدم دیگه میخواد بیاد بغل ددی "
جین چشمی چرخاند و بعد از زدن بوسه بر سر یوآر ، آرام دختر را به بغل پدر آلفایش سپرد.
جین لیوان آبمیوه را برای یون و ییبو از روی میز برداشت و به سمتشان رفت
" حالت بهتره ییبو؟ "ییبو صورتش را چرخاند و بدون آنکه جوابش را بدهد لیوان را از دست جین گرفت و به یون داد "بیا پسرم "
یون خودش را جلو کشید و با دقت و بدون آنکه قطره ای بریزد لیوان را در دست گرفت. هنوز با آنکه قدرتمند بود ولی نگه داشتن آن لیوان کمی در دستان کوچکش سخت بود. باید همراه ددی و عمو جین به باشگاه می رفت و قوی تر میشد.
" ممنون "یون شروع به نوشیدن آبمیوه کرد و چشمانش را بست.
جین با ابرویی بالا داده به ییبو نگاه می کرد که لیوان خودش را از دستانش گرفت و چیزی به جین نگفت. به سمت جان که به آن ها نگاه می کرد برگشت.
YOU ARE READING
my little stars (ستاره های کوچک من)
Fanfictionخانواده کوچک شیائو جان و وانگ ییبو آلفا و امگایی که دو فرزندشان را با عشق و علاقه بزرگ میکنند و گاهی درگیر تلخی های دنیا می شوند. ژانر : امگاورس ، اسمات ، امپرگ جان تاپ 🪽🌟