- انقدر ازش حرف نکش داری میترسونیش!
- نباید جلوش ازش دفاع کنی، اون موقع بینمون دنبال دوست و دشمن میگرده!
- و تو کسی هستی که داره این دلیل رو بهش میده.صدای بحث و جنجال دو نفر از افراد واحد شناسایی توی زمین خالی پایگاه اکو میشد و با هر تاکید روی حرف قبلیشون ولوم بالاتری میگرفت. موضوع فریادهای این بحث درباره ارن بود و اون دو، طوری حرف میزدن انگار پسر بیچاره دقیقا کنارشون نایستاده و چیزی نمیشنوه. پترا رال و آرورو بوسارتد، دو تا از قویترین سربازان واحد شناسایی، در جوخهی لیوای آکرمن بودن و معمولا غنیمت یک سرگرمی به اسم «تازه وارد» به تورشون نمیخورد تا بتونن ازش استفاده کنن.
- بگو ببینم، توی گروهتون دیگه کسی انقدر دیوونه هست که بخواد بیاد با ما؟
صدای الدو جین، مرد بلند قدِ بلوندی که دست به سینه کنار گانسر شولتز و اخمهای در هم رفتش به دیوار تکیه داده بود به گوش رسید. ارن هنوز متوجه اهمیت حک شدن همیشگی اخم روی صورت این افراد نشده بود. همگی اونها مثل کاپیتانشون صورتهایی فارق از اهمیت با دیوار بیحوصلگی رو صورتهاشون کشیده بودن و حتی اتفاقات ناگهانی هم نمیتونست تا تهمونده گرهخوردگی میون ابروهاشون رو پاک کنه. البته استثنائاتی مثل تنها دختر این تیم، «پترا» میونشون ایستاده بود که تمام مدت نگران و مراقب به نظر میومد.
+ بعید میدونم.
گانسر هم یکی دیگه از قویترین اعضای جوخه به حساب میومد. توی باکت لیست افتخاراتش، مرگ هفت تایتان خط خورده و دخیل در مرگ چهلتای دیگه بوده. همگی اونها کارکشتههای واحد شناسایی بودن که شخصاً توسط کاپیتان لیوای انتخاب شدن، پس احترام گذاشتن بهشون برای ارن ضروری به نظر میرسید. صدای گانسر تا به اینجا به گوش نرسیده بود و از اون لحظه بدون اهمیت به حرفهای پترا، طوری دیگه ارن رو زیر سوال برد.
- هنوز نمیفهمم که چطور به تیم راه پیدا کردی. هیچ سرباز تازهکاری یک راست قبول نمیشه که به این واحد خدمت کنه. حداقل باید برای شروع، بیرون دیوار پیش کاپیتان زاکاریاس دوره میدیدی.
شاید پرخاشگرانه، اما درست میگفت. شکی در اینکه ارن تمام خودش رو وسط گذاشت تا به اینجا برسه نبود. قدم گذاشتن توی پایگاه واحد شناسایی، شروع مرحله جدیدی از راهِ رسیدن به منطقیترین انتقام بود. اگرچه اطرافیانش برای محافظت ازش، اعتماد بنفسش رو زیر پاهاشون لگد میکردن اما دلیلش برای عقب نکشیدن، به اندازه کافی محکم بود که بخواد بخاطرش اینجا باشه. با این حال آمار و احتمالات در پیشبینی آینده واحد شناسایی اشتباه نمیکردن و منوالی که دیده میشد، میتونست باعث بشه ارن همین هفتهها به بیرون دیوار اعزام بشه اما هیچکس هنوز بین اون جمع این رو نمیدونست.
+ ممکنه بخاطر این باشه که دیگه متقاضیای برای واحد شناسایی نمونده.
- ربطی نداره پسر. به هر حال هیچ متقاضی جدیدی تا به حال به تیم نمره یک تمام
تاریخ واحد شناسایی راه پیدا نکرده.
BINABASA MO ANG
Morning Sun | 朝の太陽
Fanfiction- اگر حواسپرتی و راه رسیدن به هدفت «من» باشم و من، از سنِ تو و جایگاهت، گذشتت و نسبتمون رد شم، باز هم مانعی برای با هم بودن هست. از اونجایی که بقیه ثابت کردن قدرت تو رو بیشتر از اینکه من خودت رو بخوام نیاز دارن. قبول میکنم که جدا باشیم اما این یه ب...