🌈part:9💚

27 2 0
                                    

Kai
از حمام بیرون اومدم طبق عادت همیشگیم بعد از دوش گرفتن فقط ی هودی اورسایز بدون باکسر پوشیدم
اون گرگ پیرم که بیرون بود پس میتونم راحت باشم
همراه با رقص سمت سالن حرکت کردم
ریموت برداشتم با بالا پایین کردن کانالا بلاخره ی فیلم اکشن خفن پیدا کردم
40min letter
درحالی که اشکامو با هق هق پاک میکردم شروع کردم به فحش دادن
کای:ک..رم دهن فیلمنامه نویست چرا باید کسی که روش کراش زدم بگای سگ بره و فین محکمی کردم
سهون:اخه توله خرس تو که تحمل دیدن همچین فیلمایی نداری چرا نگاه می‌کنی 
با صدای سهون از پشت سرم داد بلندی زدموبرگشتم وبی اختیار زدم تو گوشش
با اخ و اوخ گفتنش از روی کاناپه پریدم  کنارش ایستادم
با دلسوزی نگاهش کردمو دستمو رو صورتش گذاشتم
کای:ببینم چی شدی
با دیدن پوست سفیدش که قرمز شده بود عذاب وجدان گرفتم
اما با حس کردن نگاه سنگینش که بفاخم دادی توش داد میزد،دست پیش گرفتم که پس نیوفتم پس ی پس گردنی محکم زدمش که با چشای از حدقه زده بیرون  دستشو پست سرش گذاشت
کای:تقصیر خود بزغالته اگه ی اعلام حظور می کردی من که نمیزدمت حالا از سر راهم برو کنار
و با قدم های کوتاه ولی سریع از کنارش گذشتمو رفتم تو اشپزخونه
Sehun:
کی فکرشو میکرد که سهون بزرگ از ی امگا کتک بخوره اونم ن یک بار  کمِ کم هر روز باید ی کتک میخورد
نفسش رو بیرون دادو وارد اشپز خونه شد ولی با دیدن صحنه رو به روش مات و مبهوت به توله خرسی که تلاش میکرد ماگی رو از بالای کابینت در بیاره  درحالیکه هودیش بالارفته بودو قسمتی از باسن لختش رو  به نمایش گذاشته بود نگاه کرد
اب دهنشو قورت دادو سمت امگا حرکت کرد
پشتش ایستادو ماگ رو دراوردو دستش داد 
کای:بلاخره اون قد درازت به ی دردی خورد گرگ پیر
نفس عمیقی کشید و رایحه شکلاتیش و وارد ریه هاش کرد
سرشو تو گردن امگا کرد
سهون:عوض تشکر کردنته توله و انگشتشولای خط باسنش برد
کای که تازه متوجه موقعیت شده بود تکونی خورد با لپای گل انداخته غر زد
کای:ه..هی گرگ پیر منحرف فکر کنم از داشتن دوتا دست خسته شدی
همونجور که بوسه های ریز به گلوش میزد دستشو نوازش وار روی باسن هلوییش میکشید
سهون:اع! چه توله خرس خشنی دارم من
با برگردوندن امگا بلندش کردو روی میز نشوندشو خودش روب روش ایستاد
کای تخس به چشمای الفا زل زد
سهون: توله اخمو
و دوباره دستشو از زیر هودی رد کردکمر باریک و شکم نرمالوی امگای شکلاتی رو لمس کرد
کای:حتی فکرشم نکن گرگ پیر کهبخ..اییییی
باگاز سهون از نیپلش از روی لباس موهای گرگ شیطون رو به روش کشید
کای:وحشی دردم اومد
سهون که سعی داشت موهای بیچارش نجات بده با حرف امگا نیشخندی زد
سهون:ولی من که کاری نکردم و اروم دیک امگا رو تو دستش گرفت شروع به بالا پایین کردن کرد
کای که از خجالت و حسای جدیدی که داشت گونه هاش قرمز شده بود با صدای لرزون
از الفا خواست دست نگهداره اما الفا روی شیطونش بیدار شده بود
سهون:من  که کاری نمیکنم و به بیضه های امگافشار کوچیکی وارد کرد که ناله بلند کای ازاد شد
سهون که با ناله امگا و رایحش به شدت تحریک  شده بود ،کای رو روی شونش انداخت و بی توجه به دستو پا زدنش سمت اتاقشون حرکت کرد
  با وارد شدنش روی تخت نشست و
به صورت قرمز امگایی که سعی داشت خودش تخس نشون بده خیره شده
سهون:اینقدر کیوتو کردنی نباش و بوسه ای به لبای سرخش زد
کای:کردنی اون بوتی خودته دست به من زدی نزدیاا
با فکری که به سرش زد پوزخند شرورانه ای رو لباش نقش بست
سهون:خب حالا که توله راضی نیست منم کاری انجام نمیدم و با ی حرکت امگا رو روی تخت نشوند و بلند شد ک با کشيده شدن دستش توسط کای  رو تخت افتاد و  امگا روی شکمش نشست متعجب با چشای گردویی نگاهش کرد
کای:حتی فکرشم نکن با این دستگلی هک اب دادی تنهام بزاری الفا
و لباش و به لبای جفت جذابش رسوند
با ی حرکت سهون جای خودشونو عوض کرد و حالا اون روی کای بود
بوسشون با صدا قطع کردن و نفس نفس زنان به همدیگه خیره شدن 
سهون:اما تو که مخالف بودی من..
با قرار گرفتن دستای امگا روی دهنش ساکت شد
کای:شانس منه اینبار چقدر که تو حرف گوش کن شدی.. حرف نباشه کارت انجام بده
سهون تو گلو خندیدو با ی حرکت هودی رو از تنش در اورد به الهه زیبایی رو به روش خیر شد
کای که از نگاه خیره سهون خجالت زده بود سعی کرد خودش بپوشونه
با این کار سهون  بیشتر از این وقت تلف نکردو شروع به مارک کردن بدن امگا شد
سهون:اونقدر مارکت میکنم که همه بفهمن تو مال منی و خط فکش گاز محکمی گرفت اروم سمت گردنش حرکت کرد تا به نیپلای تحریک شدش رسید گاز محکمی ازشون گرفت
کای:آههههه ایی هوونااا
وقتی که خوب خودشو از نیپلای شیرین امگاش سیراب کرد بوسه های ریزشو تا زیر شکمش ادامه داد
با ی حرکت کل دیک امگارو وارد دهنش کرد ...
کای با لذت یهویی و داغی بی نظیری که دیکشو احاطه کرده بود، قوس زیبایی به کمرش دادو ناله بلندی کرد
کای:فففااککک اااههه
سهون که از کنترل کای نهایت لذت میبرد، دیکش رو از دهنش بیرون اورد و همزمان دوتا از انگشتاش وارد دهن امگا کرد
سهون :خوب ساکشون بزن که قراره سوراخ خوشگلتو بفاک بدن توله  
با حس زبون داغ دور انگشتاش اسپنک محکمی به رون تپل شکلاتی جفتش زد
با دست ازاداش دکمه های پیراهنشو باز کرد و در اخر دکمه شلوارش
سهون:کافیه توله سوراخت داره دیکمو صدا میکنه  انگشتاش بیرون اورد
به رد خیس روی لباش بوسه سریعی زد و سراغ سوراخ نبض دارش رفتو دو انگشتای خیسشو واردش کردو شروع ب عقب جلو کردن انگشتاش کرد؛
کای حالا که دردش از بین رفته بود بلند ناله میکرد ورایحه الفارو میبلعید
بدن خیسش اونو از هر زمان دیگه ای سکسی تر کرده بود
کلافه نفسشو بیرون داد 
اون بیشتر میخواست پس خودشو به انگشتای سهون فشار میداد
سهون با این حرکت کای پوزخندی زد
سهون:توله من بیشتر میخواد هوم؟
کای با ناله بلندی جوابشو داد
سهون که بدجور رو دور کرم ریختن افتاده بود دوباره تکرار کرد
سهون:نشنیدم چی میخوای بگو تا بهت بدمش امگا
کای نفس نفس زنان
کای:لنت اه..لنتی دیک ..دیک پلاسیدت آههه میخوام
سهون پوزخندی زد: مطمعنی که پلاسیدست
کای با شیطنت ابروش بالا انداخت
کای:اگه نبود ک تا الان تو سوراخ خیسم عقب جلو میشد
سهون که حسابی بهش برخورده بود با چشای قرمز شده پوزخندی زد
سهون:پس خودت خواستی امگا، هیچ رحمی در کار نیست
کای که از این لحن الفا نهایت لذت میبرد با در اومدن انگشتای الفا ناله ای از خالی بودنش کرد اما ثانیه ای طول نکشید که دیوار های سوراخش با دیک سهون حس جر خوردگی پیدا کنه
جیغی همراه با آه غلیظی کشید و به ملافه ها چنگ انداخت
سهون:آه خیلی تنگی دیکمو داری له میکنی
و منتظر موند تا  کای عادت کنه
محض رضای فاک دیک خودش بیشتر درد اومده بود از حجم تنگی امگا 
با حس کردن شل شدن عضلات کای عمیق و محکم شروع به ظربه زدن کرد
سهون: نظر..آه..نظرت چیه امگا
کای که اشکاش صورتش خیس کرده بود بی حال فقط ناله میکرد و از حرفای کثیف الفا ت وگوشش لذت میبرد
سهون همونجور که به رد اشکای کای بوسه میزد، لبای پفکیشو از اسارت دندوناش ازاد کرد
سهون: من فقط حق دارم اینارو گاز بگیرم
خودشو بلند کردو به سوراخ خونی رو به روش نگاه کرد
فاکی زیر لب گفت لحظه ای عذاب وجدان گرفتش اما منکر لذتش نمیشد
گرگش نهایت لذت میبرد
سهون :حیف که نمیتونی ببینی سوراخت چجوری دیکمو تو خودش حل میکنه
کای:آهه فاک نمیتونم ببینم اما حس که میتونم کنم شتت اره همونجاااا محکم تر
سهون :با کمال میل توله
کمرش گرفت  داگی استایلش کرد و دوباره دیکش وارد سوراخ تنگش که روان کننده تا روناش سرازیر شده بود کرد
با حس نزدیک بودنش دستش به دیک امگا رسوند
کای:ال..آه.الفااااا محکم تررررر اومممم
سهون:بیا توله واسه الفات بیا
و ظربه های اخر به قدری محکم زد که تخت به صدا در اومد
وهمزمان با هم کام شدن
نفس نفس زنان خم شدوگردن امگا رو بوسید
اروم ازش کشید بیرونو به کام خودش که با خون روان کننده امگا ترکیب شده بود نگاه کرد
حس کرد دوباره سهون کوچولو  شق کرده
نیشخند شیطانی زد
وبه هلوی کردنی رو به روش نزدیک شدو مشغول خوردن سوراخ امگا شد
کای:منحرفففففف بکش بیرون زبون کوفتیتووووو
سهون :اما این دارایی منه
کای: آهه تو کی اینقدر اووو ممممم شیطون شدی شتتتت و خودش بیشر به زبون سهون فشار داد از شدت حس خوبش جیغی کشید  

🌈my charming criminal💚Where stories live. Discover now