🌈part:11💚

18 2 0
                                    

Krisho
با رفتن سکای کریس براید استایل بغلش کرد
سوهو:چرا میری امریکا
کریس کوتاه جواب داد :معامله
سوهو :خیلی طول میکشه
کریس که حالا وارد اتاق شده بود اروم رو تخت گذاشتش
کریس:سعی میکنم زود تموم بشه
سوهو:بغلم کن
کریس با ابرو های بالا رفته متعجب نگاهش کرد
سوهو هم متعجب از حرفی که زده بود دستش رو لبش گذاشت و به کریس خیره شد
کریس:این الان تو بودی دیگه
سوهو با لبای اویزون به شکمش اشاره کرد
سوهو:تقصیر اینه
کریس که از ‌کیوت بودن امگا دلش ضعف رفت، محکم بغلش کردو ب جای جای صورتش بوسه زد
لباسش رو بالا داد روی شکم پنبه ای توله خرگوش سفیدشو تند تند بوسید
سوهو که از این حرکت الفا قلقلکش اومده بود بلند شروع به خندیدن کرد
الفا پیراهنش در اورد دوباره روی توله خرگوشش خیمه زد
سوهو با دیدن بدن عضله ای و غول مانند الفاش ناله ای کرد و جاشو با الفا تغییر داد و حالا اون روی الفا بود
کریس:بیبی بان شیطون شدی
سوهو که انگشتاش با ظرافت روی بدن کریس حرکت میکرد
اروم تو گوشش لب زد
سوهو:یعنی دوسش نداری
و انتهای جملش لاله گوش الفاش خیس بوسید
کریس با لحن بم و تحریک شدش نالید
کریس:امگای من اینجوری تحریکم میکنی میدونی که عواقبش چیه
سوهو با شیطنت با انگشتش روی دیک الفا خطای فرضی میکشید وبا فریبندگی گوشه لبشو به دندون گرفت
سوهو:عواقبشو دوست دارم ووییفان
و محکم لباشو به لبای کریس کوبید و بوسه خیسی رو شروع کردن
کریس با زبونش دهن امگاشو کشف میکرد
سوهو وقتی کریس سرعت بوسشو کم میکرد فرصت پیدا می‌کرد تا زبون الفاش رو ساک بزنه
کریس نفس نفس زنان ازامگا جدا شد
کریس:بهتر نیست خیسش کنی بیبی بان دوس ندارم توله هام اذیت بشن
سوهو با ناز خندید برعکس شد پیراهنشو در اورد
و فاک کریس با دیدن کمر باریک باسن تپل سوهو تو اون جین تنگ میتونست کام بشه
کریس:توله دیگه حق نداری لباس تنگ بپوشی و اسپنک محکمی به باسن سوهو زد
سوهو که دیک الفا رو تو دستش گرفته بود با ظربه دست بزرگش روی باسنش ناله ای کرد نصف دیک الفارو تو دهنش کرد
کریس:فاک بیبی بانی دهنت مثل سوراخ تنگت،گرمو کوچولوئه
سریع شلوار سوهو رو تو پاهاش پاره کردو ی گوشه انداخت
با دیدن رینگ صولتی و خیس امگا چنگی ب لپای باسنش زد و دوتا از انگشتاش واردش کرد
سوهو ناله ای خفه ای بخاطر دیک الفا تو دهنش و انگشتای بزرگی که سوراخش بفاک می داد کرد
کریس با حس نزدیکیش سر سوهو رو از دیکش جدا کردو روش خیمه زد
سوهو که از خالی بودن حفرش ناراضی بود ناله ای کرد
کریس:ششتتت توله قیافه هورنیتو مظلوم میکنی وسوسه میشم
اونوقته که بدون در نظر گرفتن شرایط جوری توی سوراخت بکوبم که نتونی درست راه بری
سوهو بی طاقت نالید و روان کنند بیشتری ترشح کرد تا رونای سفیدش خیس شده بود
کریس خودشو بین پاهای سوهو تنظیم کرد و ی ظرب واردش کرد که ناله هاشون اتاق پر کرد
سوهو:فاک ددی این..آهه این عالیه تندتر
کریس:هرچی بیبیم بخواد
و به ظربه هاش سرعت داد
کریس:اینجوری که ددی سوراختو بفاک میده دوست داری
سوهو که از لذت زیاد فقط ناله میکرد جوابی نداد
با خم شدن روی امگاش نیپلای صورتی جفتشو به دندون گرفت و تند تند شروع به مکیدن کرد
سوهو به ملافه روتخت چنگی زد و به کمرش قوس زیبایی داد
کریس با فکر اینکه چند ماهه دیگه تولش از اين سینه ها شیر میخوره وحشیانه تر مشغول گاز گرفتن و چلوندشون شد
با حس تنگ شدنه حفره خیس دور دیکش ظربه هاش تند تر کرد و همزمان باهم کام شدن
با نفس نفس زدن بدنای خیسشون از هم جدا کرد اروم از حفره گشاد شده سوهو بیرون کشید به بیرون ریختن کامش خیره شد
سعی کرد با شرایط جدید سوهو فکر بفاک دادن دوبارش از سرش بیرون کنه
کنار بیبی بانیش دراز کشید تو بغلش فشردش
بوسه های به پیشونی موهاش میزد که با حرکت یهوی امگا نشستن روی دیکش با چشمای درشت شده بهش نگاه کرد
سوهو با شیطنت ابروهاشو بالا انداخت
سوهو:یعنی تمام انرژیت همین بود پیر مرد
کریس از پیر مرد خطاب‌ شدنش اخمو تخس شد
جواب داد
کریس:چجوری به این تندیس جذاب بهشتی لقب پیر مردمیدی :-(
سوهو:ی کوچولو خودت تحویل بگیر ..این حجم از اعتماد ب نفس کم،مشکل ساز نشه واستون الهه باستان..
کریس که در حال نوازش حفره سوزناکش بود با شیطنت جواب داد
کریس:فعلا ی بیبی بان اینجا زیادی شیطون شده باید ادبش کنم بعدا میتونم راجب اعتماد ب نفس حرف بزنیم و بوسه خیسی رو شروع کرد
سوهو در حین بوسشون  خندید
واقعا الفای جذابی داشت
《صبح》
سوهو:مواظب خودت پسرا باش
کریس:هستم توام مواظب خودتو توله باش و میدونی که امگاها میمونن کنارت تا مواظب تو باشن البته فکر کنم تو باید مواظب امگاهای شیطون کنارت باشی
سوهواروم خندید
سوهو:میدونم؛هستم برو دیرت نشه
و بوسه سریعی به لباش زد
کریس:هی بیب اینجوری رفتار میکنی دلکندن ازت واسم سخت تر میشه
و محکم تر بغلش کرد
سوهو:کریس له شدم
کریس:اوکی ديگه جدی من رفتم
با پایین اومدن از پله ها نظرش به امگاهای کبود و الفاهایی با چشمای خواب الودبا لبخندای ضایع جلب شد
کریس اروم تو گوشش زمزمه کرد:گفتم که ماجرا برعکس شد تو باید مواظبشون باشی
سوهو زد زیر خنده
به همدیگه سلام کردن بعداز خداحافظی اخر به داخل عمارت برگشتن و سوهو با دادن اتاق هایی به دونسنگاش اجازه داد استرحت کنن و خودش رفت تا چیزی واسه خوردن درست کنه
........
۴روز از رفتن الفا ها گذشته بود سوهو به جرعت میتونست بگه ۴کیلو اضافه کرده اینقدر غذا به خوردش میدادن
بکهیون:هیونگ نگا همین یدونه توت فرنگی رو بخور مطمعنم عاشقش میشی خودم رفتم گلخونه با دستای خودم چیدمش و با چشمای قلبی منتظر سوهو شد
سوهو کم مونده بود سرشو بکوبه تو دیوار ناچار قبول کرد خورد
که با صدای ته بهش نگاه کرد
ته:هیونگ نگا واست هلو ابدار اوردم
اونم گرفت و اروم لب زد
سوهو:مسیح ممنونم که کای رفته کمپانی تا به جفتش سر بزنه
تا شب مشغول فیلم دیدن شدن و شام خوردن کمی با الفاهاشون تصویری حرف زدن و  سوهو رفت بخوابه
تهبک مشغول پی اس شدن و  سعی کردن با کمترین صدا بازی کنن
با ورود سهون
سلامی کردن
سهون با ندیدن امگاش متعجب به امگاها نگاه کرد
ته:هون پس کای کجاست؟
سهون :مگه پیش شما نیست؟
بک:اما اون از صبح تا الان خونه نیست گفت پیش تو میاد
سهون که کلافه شده بود
سریع گوشیشو در اوردوبه کای زنگ زد ولی با خاموش بودن گوشیش دستش پایین اورد
بک:هون چیشد
سهون:خاموشه
ته:بی..بیاین امیدوار باشیم که کلاس رقصه
بک:آره حق با توئه
سهون :سوهوهیونگ کجاست
ته:خوابیده
سهون:اوکی من میرم بال..
هنوز حرفش تموم نشده بود که با لرزیدن گوشیش وارد صفحه چت شد
با دیدن جمله و عکس با چشمای به خون نشسته وصورت از خشم قرمز به صفحهه خیره شد
ناشناس:اوه سهون با جفت عزیرت خدافظی کن
............
ناشناس: اوه سهون با جفت عزیرت خدافظی کن
چیزی از اطرافش نفهمید و توی راتش تنها  امگای شکلاتیش میخواست 
نبودش ودیدن اون عکس به طرز عجیبی وجودشو به اتیش کشید
فقط اینو میدونست باید بره
با نهایت سرعت سمت خروجی دویید
بکهیون و تهیونگ با پشمای ریخته چمشای درشت شده به همدیگه خیره شدن
چجوری باید به سوهو هیونگشون میگفتن
با شنیدن صدای پا با رنگای پریده به سوهوی خواب الود روی پله ها نگاه کردن
سوهو:چیزی شده!چرا هون مثل کش تنبون در رفت
تهبک با نگاه به همدیگه فحش میدادن که کی جواب بده
و در اخر ته با بعدا میکنمت بک، زیر لبی جواب سوهو رو داد
ته:خب چیزه ..اها ی کار فوری پیش اومد رفت خودش شخصا رسیدگی کنه
بک آ..آره اره هیونگ بیا بشین
سوهو نگاه خر خودتونید بهشون کرد
سوهو:دوباره تکرار میکنم پسرا هون چرا اینقدر عصبی بود
و دوباره مثل همیشه تو پنهانکاری از هیونگشون موفق نبودن پس بک پیش قدم شد رفت دستشو گرفت روی کاناپه نشوند
بک:هیونگ قول بده نترسی باشه و رو به تهیونگ ادامه داد ته برو اب قند اماده کن
سوهو :اوکی حالا اون گوشت اضافه دهنتو تکون بده تا به صد روش سامورایی جرت ندادم
بک:کای گروگان گرفتن

🌈my charming criminal💚Where stories live. Discover now