16

14 1 0
                                    

از دیواری که روش وایساده بود پایین اومدو به سمت وید و مارک کردو گفت
_ من سمت اونا نمیرم، برای اونا مبارزه نمیکنمو حتا برام مهم نیست اگه تمام آدم های این سیاره سلاخی بشن، اما از شما میخوام از بچه های گروه من محافظت کنید و مثل سابق  کارهای خودتون رو بکنید

مارک که از اخلاق دوستش باخبر بود سمتش کردو گفت
_ چی شد هم‌چنین تصمیمی گرفتی ؟ فکر میکردم ترجیح میدی تو هر مبارزه ای شرکت کنی

وید خنده ای کردو نگاهشو به مارک داد
_ بی خیال مگه مهمه؟ هارلی تا مطمئن نشه برنده نمیشه تو هیچ بازیی شرکت نمیکنه

هارلی که میدونست تا اخر عمرش قراره تیکه های رفیقاش هاشو بشنوه ترجیح داد توضیح بده تا قبل اینکه باهم دعواشون بشه
_ الکساندر و سازمان مزخرفش دنبال من هستن، برای اینکه بتونم فقط روی من تمرکز کنند بهتره از بچه ها دور بمونم و تنها باهاشون مبارزه کنم، از طرفی هم نمیتونم سمت انتقام جویان برم اگه برم اونا از گذشته ای من با خبر میشن هم ممکنه بچه های گروه رو پیدا کنند. پس اونا با آسباب بازی جدیدشون سرگرم میشن و من یه اشتباه قدیمی رو درست میکنم

مارک سری تکون دادو نگاهشو چند ثانیه به زمین دادو بعد رو به هارلی کردو گفت
_ ما از بچه های گروه محافظت میکنیم اما اگه انتقام جویان سر راهمون قرار بگیرن میکشیمشون

وید خنده ای کردو با خوشحالی به مارک نگاه کرد
_ بلاخره تصمیم واقعی ، لذت بخش نیست؟

هارلی بطری که دستش بود رو سمت وید پرت کردو با حرص گفت
_ زهرمار لذت بخش کم همه رو میکشی بیمار روانی؟

و بعد نگاهشو به مارک دادو ادامه داد
_ اگه انتقام جویان رو بکشید تو دردسر بزرگتری میوفتیم ، یادتون رفته اونا میتونن سفر در زمان کنند ؟ اونا سنگ های ابدیت رو دارن

هارلی که انگار چیزی یادش افتاده باشه با هیجان داد زد
_ خودشه دقیقا خودشه، انتقام جویان به راحتی میتونند با دستکش ابدیت تانوس کارشون رو تموم کنند اونا یه عالمه سلاح قدرتمند دارند، وای خدا من اینو به پیتر حتما باید بگم

وید سمت هارلی کردو با خونسردی گفت
_ تو گفتی قرار نیست بهشون کمک کنی و الان میخوای بهشون کمک کنی؟

هارلی که انگار بهش برخورده باشه سمت وید کرد
_ به انتقام جویان کمک نمیکنم نگفتم که به پیتر کمک نمیکنم تازشم خفه شو وید تا پا نشدم زبونتو از حلقت بکشم بیرون

هارلی دستاشو بالا اوردو هاله رو از بین بردو از روی صندلی پاشدو قبل اینکه بره سمت وید و مارک کردو گفت
_ من برک ببینم میتونم الکساندر حرومزاده رو پیدا کنم یا نه، باهاتون در تماسم مراقب گروه باشید فعلا

با رفتن هارلی وید سمت مارک کردو با جدیت گفت
_ مهم نیست چقدر تظاهر کنه هیچکس و هیچ چیز براش مهم نیست نمیتونه چیزی رو نادیده بگیره

Balck PowerWhere stories live. Discover now