part 7 🤍

312 20 1
                                    


part 7
هوا روشن شده بود اما هنوز صدای زنگ گوشیمو نشنیده بودم پس هنوز ساعت به شیش نرسیده چشمام هنوز بسته بود اما با احساس قلقلک گردنم توسط ی چیز نرم و لطیف چشامو باز کردم سر لیسا تو گردنم بود و با تکون هایی که میخورد موهاش با سطح پوستم تماس برقرار میکرد این خوشحال کننده بود که اینا رو نه تو مستی و خواب بلکه هوشیاری و بیداری کامل تجربه میکردم
سرشو بالا آورد و به صورتم نگاه کرد
جنی: بیدار شدی؟
لیسا: اهوم
جنی: خوب خوابیدی ؟
لیسا: فوق‌العاده بود
جنی: کابوس ندیدی ؟
لیسا: نه اصلا اتفاقا حتی ی خواب خوب دیدم
جنی: پس بهم بگو چه خوابی دیدی
لیسا: خواب دیدم دارم اکستو واسه اینکه به اسم کوچیک صدات کرد میگ................
جلوی دهنشو گرفتم تا متوقفش کنم
جنی: فک میکنی اگه بهش بی احترامی کنی چه اتفاقی میوفته
لیسا: هیچ اتفاقی
جنی: اشتباه نکن اون پنجره رو میبینی تو رو سر و ته ازش آویزون میکنم
از جاش پا شد و روی شکمم نشست و دو تا دستامو با ی دستش برد بالا سرم و نگه داشت
لیسا: چرا اونو از من بیشتر دوست داری؟
جنی: احمق نگفتم اونو از تو بیشتر دوست دارم میگم نباید بهش بی احترامی کنی
لیسا: بهم بگو کدومو بیشتر دوست داری؟
جنی: به ی اندازه
چشاش کاملا عصبی بود فشار دستشو رو مچای دستم بیشتر کرد
لیسا: وقتی میگم کدوم ینی باید یکی رو انتخاب کنی ی اسم
جنی: لیسا
زد زیر خنده
لیسا: میدونستم ، میدونستم منو انتخاب میکنی
* فلش بک
منو لیسا داشتیم فیلم جديد اسپایدرمن رو میدیدیم
جنی: وای چقدر قویه دیدی چجوری پرتش کرد پایین
چون تو بغلش نشسته بودم برگشتم تا صورتشو ببینم
لیسا: خب که چی
جنی: باحال نیست ی آدم بتونه انقدر قوی باشه
لیسا: نینی این فیلمه چنین چیزی تو واقعیت اصلا وجود نداره اگه بحث خود شخص بازیگرش باشه من ازش قوی ترم
جنی: این ی فیلمه چرا انقد جدی میگیری و عصبانی میشی؟
لیسا: چون تو باعث میشی به ی کارکتر خیالیم حسودی کنم
جنی: چرا آخه من دارم میگم اون قویه هم جذابه چرا باید عصبی شی
ب عمد داشتم بیشتر قوه حسادتشو تحریک میکردم
لیسا: چی ؟ چی تو الان به این گفتی جذاب شرط میبندم فقط مامانش فیلماشو میبینه
جنی: نه بابا اینجوری نگو کلی طرفدار داره یکیش خود من
لیسا: نینی تو الان داری میگی اون از من بهتره که طرفدارشی ؟
جنی: نه فقط دارم میگم اون ب عنوان ی پسر خیلی کامل و بی نقصه
کنترل تلویزیون و برداشت و خاموشش کرد منو تو بغلش چرخوند تا صورتامون رو ب روی هم باشه
جنی: چرا خاموشش کردی داشتم نگاه میکردم
لیسا: من جذاب ترم یا اون
جنی: خب این سوال سختیه باید فکر کنم
دستاشو گذاشت رو پهلوهام و فشار داد
لیسا: نینی زود باش انتخاب کن
جنی: لیلی من
لیسا: خوبه کی قوی تره؟
جنی: لیلی
لیسا: عالیه دختر خوشگل من و تو طرفدار کدومشونی؟
جنی: لیسای خودم
لیسا: حالا میخوام اطلاعات عمومیتو کامل تر کنم
همون طور که تو بغلش بودم بلند شد و راه افتاد
جنی: هر انتخابی که کردم تو مقایسه تو با اون بازیگره نبود من تو رو از بین همه آدمای دنیا انتخاب کردم تو فقط برای من وجود داری من هیچ کسو جز تو نمیبینم
آروم منو رو تختمون گذاشت و لب هامو بوسید
لیسا: همون طوری که تو فقط تو دنیای من وجود داری
روی بدنم خیمه زد
لیسا: حالا بهت یاد میدم کی از همه دنیا کارش رو تخت بهتره چون میخوام جواب اینم مثل سه تای گذشته خوب خوب یاد بگیری
جنی: با اینکه اینم از قبل میدونم ولی شاید بد نباشه درس های گذشته رو مرور کنیم دوست دارم کلی چیز یادم بدی
لیسا : معلومه که یادت میدم نینی کوچولوی من
بهم چشمک زد و به سمت لبام اومد 
* پایان فلش بک
با دیدن این کارای لیسا یاد گذشته هامون افتادم اون حتی نمیذاشت ی تعریف کوچیک از کسی کنم من فقط بعضی وقتا واسه اذیت کردنش این کارو میکردم اون تو هر زمینه ای شماره یک من بود
صدای زنگ گوشیم بهم هشدار داد کافیه و اگرنه دیر میرسیم 
جنی: لیسا از روم بلند شو ممکنه دیر برسیم
لیسا: اهمیت نمیدم
جنی: ولی من میدم بلند شو
لیسا: پس لااقل بهم بوسه صب بخیر بده
فشار دستشو از روی دستام برداشت و کمرمو گرفت
جنی: پس ی دونه کوچولو
لیسا:باشه
لب هامو برای بوسه گرفت و حتی فرصت نفس کشیدنم بهم نمیداد باورم نمیشه که اون انقدر حریصه
بزور دستشو از پشت گردنم برداشتم و ازش جدا شدم
جنی: بهت گفتم کوچولو
لیسا: کوچولو بود دیگه
جنی: فک کنم معنی کوچولو رو اصلا نمیدونی
لیسا: چرا میدونم  مثلا قد تو کوچولوئه
جنی: وقتی برسیم شرکت بهت میگم کی کوچولوئه
بهش لبخند شیطانی زدم و رفتم سمت کمد لباسام برای خودم و لیسا لباس انتخاب کردم و راه افتادم سمت دستشویی و درش باز کردم که دیدم لیسا توئه فورا درو بستم

My strange intern ( jenlisa )Where stories live. Discover now