part 14 🤍

216 16 4
                                    


part 14
به زور چشمامو باز کردم تمام تنم درد میکرد انگار تموم استخون هام شکسته شده بود سرم گیج میرفتم که یهو یاد تصادف امروز افتادم
جنی: لیسا؟  لیسا کجایی؟
چشمام تار بود و نور باعث میشد نتونم چشممو باز نگه دارم
جنی: لیسا جوابمو بده کجایی؟
لنا: خفه شو عوضی اون هنوز به هوش نیومده
ی لگد بد به شکمم زد
جنی: لعنت بهت پس کار توعه آشغال بود
لنا: من تو ناما به لیسا گفته بودم که برمیگردم و میکشمتون ولی انگار شما دو تا زیادی عجله کردین و با پای خودتون اومدین اینجا
با پاش روی ساعدم که بخیه داشت گذاشت و فشار داد
لباسم خونی شد که نشون میداد بخیم باز شده
جنی:  آیییی
لنا: هنوز صبر کن میخوام وقتی به هوش اومد جلوی چشماش تیکه تیکت کنم
جنی: لیسا کجاست ؟ عوضی باهاش کاری نداشته باش
لنا: دهنتو ببند تا خفت نکردم هنوز مهمونی شروع نشده
جنی: بذار لیسا بره هر بلایی میخوای سر من بیار
لنا: اوو چه از خودگذشتگی میکنی بچه جون ولی لذتش ب اونه که جفتتونو با هم بکشم اما عجله نکن من چن تا پلن دارم که میخوام اجراشون کنم پس نگران نباش این چن ساعتی که زنده ایید قرار حسابی سرگرم شید
منو از زمین بلند کرد و به سمت ی ستون برد و دستامو بهش بست
جنی: مشکل لعنتیت چیه کثافت
لنا: وقتی قراره کاری کنم حسابی خوش بگذرونین درست نیست که اینجوری باهام حرف بزنی جنی هوم
ی مشت محکم ب صورتم زد و رفت روی صندلی که رو ب روی من بود نشست و چرخید
لنا: لیسا زود تر بیدار شو دوست دخترت زیاد صبور نیست
از روی میز ی قوطی خالی آبجو برداشت و سمت گوشه اتاق پرت کرد که مسیر اون قوطی باعث شد ببینم لیسا رو بسته و روی زمین انداخته قوطی به پاش خورد
جنی: نکن حروم زاده
با صدای بلند زد زیر خنده
لنا: اگه بدونی باهاش چیکارا که نکردم سر همچین چیز کوچیکی انقد ری اکشن نشون نمیدی
دستامو تکون دادم بلکه این طناب لعنتی باز شه تا تموم دندون هاشو بشکونم
لنا: اینجوری که حرص میخوری لذت میبرم
دیدم لیسا داره ی تکون های ریزی میخوره
لنا: اوو پس داری بیدار میشی زود باش منتظر توییما
لیسا: جن....جنی
جنی: عزیز دلم من اینجام
لنا: آره اون اینجاست بیدار شو لیسا
رفتو از موهای لیسا گرفتو کشوندش نزدیک من
جنی:اذیتش نکن روانی
لنا: آروم باش هنوز کلی کار داریم تازه ی مهمون ویژه همداریم برای بخش آخر
ی کشیده محکم تو صورت لیسا زد
لیسا: عوضییییی
جنی: لیسا رو ول کن بیا منو بزن لطفا
لنا : پس کیم مغرور به خواهش افتاد ولی عجله نکن
به سمت ویدئو پروژکتور رفت
لنا: الان برات ی فیلم پخش میکنم با دقت نگاهش کن بعدش نظرتو راجع به نقش اولش بگو خیلی جذابه
نور اتاقو کم کرد و فقط ی چراغ روشن موند و فیلمو پخش کرد
لیسا: نهههه نههه لنا اینکارو نکن خواهش میکنم
متوجه فیلم نمیشدم که دیدم لیسا تو فیلمه و لنا داره لباساشو با زور درمیاره فهمیدم چیه و سرم و ب طرف دیگه ای چرخوندم تا لیسا شرمنده نشه صدای جیغ های لیسا تو فیلم و صدای گریه های الانش ترکیبی بود که بیشتر از هر چیزی قلبمو میسوزوند اون واقعا چقدر آسیب دیده و مورد آزار قرار گرفته
جنی: این فیلم لعنتی رو قطع کن
لنا: اوو نه این یکی از بخش های ویژه مهمونی امشبه
رفت و پشت سرم قرار گرفتو موهامو کشید و سرمو به سمت رو ب رو هدایت کرد
لنا: این مخصوصه توعه باید با دقت تا تهشو ببینی میخوام بدونم بعد دیدنش هم مثل گذشته دوستش داری و ازش دفاع میکنی یا نه
ب زور سرمو پایین انداختم ولی بازم از موهام کشید و مجبورم کرد رو ب رو رو ببینم دیدن فیلم اندازه تیکه تیکه کردن قلبم درد داشت چشمامو بستم و گذاشتم اشکام سرازیر شه
لنا: چشاتو باز کن و ببین دوست دختر چطور برام هرزگی میکنه
سرمو خم کردم و تیکه ای از لاله ی گوشش و با دندون گرفتمو و کندم و تف کردم طعم خون کثیفشو رو زبونم حال بهم زد بود ولی باید عصبانیتمو خالی میکردم
جیغ کشید و گوششو با دستش گرفت که خونش از لای انگشتاش بیرون ریخت
جنی: تو ی بی همه چیز  چه میفهمی که من چجوری لیسا رو میبینم اون واسم درست ی الهه مقدس و پاکه
لنا: آشغااااال چه بلایی سر گوشم آوردی
به لیسا نگاه کردم که با چشمای اشکیش گیج نگاه میکرد واسش بوس فرستادم و بی صدا گفتم " نگران نباش"
لنا: میکشمت جنی به خدا میکشمت
گوشی لنا زنگ خورد برش داشت که جواب بده
لنا: رسیدی؟ الان درو باز میکنم
ی سرنگ از روی میز برداشت و سمت در رفت
رفت بیرون
جنی: هی حالت خوبه؟
لیسا: میترسم
جنی: نترس من کنارتم نمیذارم بهت آسیب بزنه
لیسا: ولی تو عصبانیش کردی
جنی: مگه نگفتی من شبیه شوالیه هام پس بهم اعتماد کن و نترس

My strange intern ( jenlisa )Where stories live. Discover now