Part 6

44 14 10
                                    

کیونگسو نگاهش رو از سوهو گرفت، نگاه کوتاهی به بکهیون انداخت و با قدم‌های بلند و سریع، سمت جایی که سوهو گفته بود راه افتاد و با دیدن تابلوی سرویس بهداشتی، داخل رفت و وقتی مطمئن شد کسی جز خودش اونجا نیست، درو پشت سرش بست.

"دارم چیکار میکنم؟ چم شد یهو؟ "

چشماشو روی هم فشار داد.

"چرا اینطوری شدم آخه؟ برای چی باید عصبی و ناراحت باشم؟ "

سمت روشویی رفت و دستاش رو با آب یخ پر کرد و به صورتش زد: به خودت بیا دو کیونگسو.. خودتو جمع و جور کن... چه مرگته آخه؟..

توی آینه به خودش نگاه کرد: چیزیم نیست.. فقط بک....

مکثی کرد و سرش رو دو طرف تکون داد و نگاهش رو از خودش گرفت: فقط خیلی وقت بود اردو نرفته بودم.. برای همین برام عجیب به نظر میاد.. چیز خاصی نیست..

شیر آب رو با عجله بست و همونطور که دستاشو با شلوارش خشک میکرد، پیش بقیه برگشت.

⠄・ ⋆ ・ ⠄⠂⋆ ・ ⠄⠂⋆ ・ ⠄⠄・ ⋆ ・ ⠄⠂⋆ ・ ⠄⠂⋆ ・ ⠄

بکهیون سمت صندلی ردیف کناریش خم شد: هیونگ
سوهو نگاهش رو از گوشیش گرفت و سرش رو سمت بکهیون چرخوند: هوم؟

بکهیون: من عکسا رو برای آژانس فرستادم..

سوهو: آآآ میری خونه؟

بکهیون: باید کیونگسو رو برسونم خونه..

کیونگسو نگاهش رو از بیرون گرفت و سرش رو سمت بکهیون و سوهو چرخوند: خودم میرم مشکلی نیست.. باید به کارات برسی..

بکهیون: برای امروز فقط باید عکسا رو تحویل بدم که فرستادم.. مشکلی نیست..

کیونگسو: آ.. باشه پس..

سوهو: خوش بگذره بهتون..

کیونگسو: ممنون.. برای امروز هم ممنونم..

سوهو: بهت خوش گذشت؟

کیونگسو: اوهوم خیلی..

سوهو: پس بازم بیا.. یه بار وقتی بخوایم یه جای باحال بریم به بکهیون میگم حتما خبرت کنه.. چطوره؟

کیونگسو: عالیه!

بکهیون: هرجا که کیونگسو باشه خوبه!

کیونگسو لبخند کمرنگی زد و سرش رو پایین انداخت و سوهو با سر به کیونگسو اشاره کرد و نگاهش رو به بکهیون داد: آیگو آیگووو.. ولی اگه بکهیون نباشه بهتره.. فقط دردسره..

بکهیون: یاا هیونگ..

کیونگسو سرش رو سمت پنجره برگردوند و سوهو لب زد: چی شده؟

بکهیون با حالت سوالی به سوهو نگاه کرد و سوهو دوباره با نگاهش به کیونگسو اشاره کرد. بکهیون متعجب به کیونگسو نگاهی انداخت و دوباره سمت سوهو برگشت و لب زد: خسته‌س

Lollipop!Where stories live. Discover now