تا حالا شده بخوای از خط قرمز ممنوعه هات بگذری؟!
خط قرمزی که اگه ازش بگذری؛ میدونی هیچ سرنوشت خوبی درانتظارت نیست!!!
_____________________________________________________
مین یونگی پسر ۱۸ ساله ای که برای رسیدن به آرزوهاش مجبوره تلاش کنه. چی میشه اگه...
در خانواده ای از قشر مرفح جامعه به دنیا اومده. دو سال هست به شغل معلمی مشغول هست. یک خواهر بزرگتر از خودش داره. مادرش در قید حیات نیست. پدر جونگکوک بازنشسته بانک (رئیس سابق بانک) هست.
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
مین یونگی 17 ساله دانش آموز رشته ریاضی در شهر سئول
در خانواده ای از قشر متوسط و نسبتا خوب جامعه به دنیا اومده. یک سالی میشه مادرش در آسایشگاه روانی بستریه و پدرش در بچگی اونهارو ترک کرده. از طریق کار کردن سعی داره خرج خودش و بدهی عموش رو در بیاره.
من مقدمه تو رمان هام نمیزارم چون بیشتر حس میکنم ذهن خواننده کلافه میشه جاش مقدمه چینیم با معرفی شخصیت هاس و دیالوگ هاست...🤭
دیالوگ ها رو برای این میزارم که قاطی نکنین وگرنه کاره خودم با تیک گذاشتن آسونتره.🥺❤🐾
نکته: اونایی که با صحنه های اسمات میونه خوبی ندارن قبل شروع و بعد از پایان صحنه های اسمات رو با علامت 🔞 نشون میدم پس با خیال راحت بخونین.
سلام بچه ها جونم اینم از معرفی شخصیتهای رمان. بنظرتون چجوری قراره داستان پیش بره!!!😁❤️🐾 امروز اولین پارت از فیک (معلم دوستداشتنی من) آپ میشه. نظراتتونو بگین و اگه پیشنهادی هم دارین بگین اگه بتونم ازش استفاده میکنم.😍😍😍 یادتون نره مایکی/ زیزی کلی میخوادتون.🥺 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
