part8

15 6 1
                                    

جیمین که مثل همیشه دنبال درست کردن بحث و دعوا بود با خباثت گفت :

جیمین_خب پس با این حساب داری اعتراف میکنی دارل زورش به تو میچربه کوک ؟

و بعد دستش رو به سمت موهای دارل آورد و
با نگاهی شیطنت آمیز یک دسته از موهای کوتاه دارل و پشت گوشش زد .
دارل با وجود لی‌لی نمی‌تونست جیمین رو پاره کنه پس فقط سکوت کرد و چیزی نگفت . اما کوک که به غرورش برخورده بود گفت :

جونگکوک_ فکر نمیکنم چون دارل خیلی وقته دیگه باشگاه نیومده!

جیمین با خنده گفت :

جیمین _ خیلیم بعید نیست منم دلم نمیخواد جایی تمرین کنم که هر دقیقه تو یه دختری و بفاک میدی! بازم خودت اعتراف کردی نمیتونی زیر حرفت بزنی مرد.

همه خندیدن و لی لی سرخ شد این مدل  شوخی ها توی جمع های پسرونه عادی بود. ولی محض رضای خدا دوتا دختر بین جمعشون بود! البته دارل با وجود برادری مثل جونگکوک این چیزا براش عادی بود.

جونگکوک با نیشخند گفت :

_به هر حال سکس هم یه ورزشه ! ولی هر چقدر هم قوی باشه بازم من یه مردم و میتونم از پس خواهر کوچولوم بر بیام !

جین نگاهی به دارل کرد و گفت :

_ کوچولو چیه ... بیشتر بگو نینجای دهه نودی .

دارل لیوان مشروب و روی میز کوبید و خطاب به جونگکوک گفت:

_ زیادی به خودت مطمعنی!

جونگکوک از جا بلند شدو با گذاشتن دست هاش روی میز سمت دارل خم شد و گفت :

_ مطمعنم چون میتونم ! توام میتونی امتحانش کنی یا که نه زیادی می‌ترسی اوخ بشی ؟

جیمین بدون توجه به جو حاکم وسط پرید و گفت :

_ اگه اوف شدی بگو خودم بوسش میکنم خوب بشه جیگرم .

دارل یک تای ابروش و بالا انداخت و بدون توجه به جیمین رو به جونگکوک گفت :

_بهت آسون نمیگیرم !

جونگکوک لبش و لیسید و گفت :

_بهتره همین کار و بکنی چون منم قرار نیست مراعات تو رو کنم، خواهر کوچولو!

هر دو کت های چرم خودشون و در آوردن و حالا میشد تتو های تن دارل رو هم دید . یک تتوی بوته‌ی خار که دور بازوی چپش بود و قسمتی از ی تتو که روی سمت چپ سینه‌اش بود. تهیونگ با نگرانی رو به لیلی گفت :

_بهتر نیست جلوشون و بگیری؟

لیلی در حال ی که بیخیال کمی از بال تند و مزه می‌کرد گفت :

_چیه نگران کوکی؟

تهیونگ با اخم گفت :

_ معلومه که نه !

We're just friendsOù les histoires vivent. Découvrez maintenant