سه

9.6K 677 197
                                    

جونگکوک دوست نداشت تو مرکز توجه باشه

:«من انجام ندادم»

تهیونگ دست به سینه نگاهش کرد

:«باشه پس همینجا حضوری برامون انجام بده»

چشمش پرید

جونگکوک:«چــــ.. چی»

تهیونگ عصبی تکرار کرد

:«همینجا جلوی همه خودارضایی میکنه سادست»

جونگکوک:«ولیــ..»

مرد محکم دستش رو، روی میز محکم کوبید

:«اگه نمیخوایین همکاری کنین جایی تو کلاس من نداری!»

سر پسر داد زد و باعث جونگکوک از جاش بپره

:«باشه باشه»

تمام کلاس داشتن نگاهش میکردن و این بهش استرس میداد

به سمت میز استاد رفت

با انگشتاش بازی میکرد و خجالت میکشید بالا رو نگاه کنه

کنارش ایستاد

تهیونگ دستاش رو، روی کمر پسر گذاشت و بلندش کرد

روی میز گذاشتش

جونگکوک روی زانوهاش بود و کمی پاهاش رو از هم فاصله داده بود

:«بهتر شد حالا شلوارت رو دربیار»

جونگکوک اروم شلوار جین ابی کمرنگ رو دراورد و تا خواست باکسرش رو دربیاره

تهیونگ:«وایسا کامل درش نیار تا جایی پایین بده که دسترسی به سوراخت داشته باشی»

لعنت بهش این شغل ماله اون نبود ولی نمیخواست استادش رو ناراحت کنه

حرف مرد رو انجام داد

تمام پسر ها مشتاقانه به جونگکوک خیره شده بودن

جونگکوک تا همین الانشم موفق شده بود

پایین تنه پسرها واکنش عجیبی به رون های تپل پسر نشون داد و حالا

تهیونگ:«بیا با یه انگشت شروع کنیم انگشت وسطت رو وارد کن»

جونگکوک انگشت رو آروم وارد خودش کرد

ولی تاحالا اینکارو انجام نداده بود

بلند ناله ای کرد

استاد لبخندی از روی رضایت زد وقتی دید

یکی از پسرها دیکش رو تو دستش گرفته و داره خودارضایی میکنه

این یعنی تاثیر پذیری

تهیونگ:«انگشت دوم»

جونگکوک انگشت دوم رو وارد کرد

و شروع به تکون داد انگشت هاش کرد

لحظه ای پاهاش لرزید و نزدیک بود بیوفته که با دست راستش که روی میز قرار داد

مانع افتادنش شد

چشماش رو بسته بود و انگشت هاش رو محکم به دیواره سوراخش میکوبید

ناله هاش مثل ملودی شیرین برای کلاس شده بود

تهیونگ واقعا تحت تاثیر قرار گرفته بود اون پسر هیچ تجربه ای نداشت ولی بازم کاری کرده بود حتی دخترهاهم تحریک شده بودن

تهیونگ:«انگشت سوم»

با وارد شدن انگشت سوم از درد جیغ خفیفی کشید ولی بعدش با حرکت دادنش

:«عاحــ.... عاح..... عاح»

ناله هاش کوتاه شده بود ولی پشت سرهم

باکسرش خیس شده بود و دیکش سفت

همه چیز داشت خوب پیش میرفت ولی جونگکوک کار رو خراب کرد

:«تهیونگ محکم ترـ..»

تهیونگ با تعجب بهش نگاه کرد

ولی جونگکوک تنها چیزی که میخواست ارضا شدن بود و دیگه جمعیت رو به روش براش اهمیتی نداشت

جیغ زد

:«تهیونگ!!!»

 🔞porn master class🔞 ll vkook Where stories live. Discover now