دستای گرم تهیونگ پشت کمرش قرار گرفت و اروم شروع با تکون دادن دستش کرد
جونگکوک ناله بلندی کرد
:«بیشتر»تهیونگ نمیدونست چه اتفاقی داره میوفته ولی روباه خندان خوشحال بود
گرمای دستش مثل جادو بود و جونگکوک عاشق جادوگرا
دستاش روی کمر پسر حرکت میکردن و جونگکوک خودش رو روی دیک سفت مرد خودش رو حرکت میداد و بلند ناله میکرد طوری که تهیونگ لحظه ایبه خودش شک کرد که نکنه دارن باهم دیگه سکس میکنن؟
روباه خندان پرسید
:«میتونم بفاکش بدم؟»تهیونگ تشری بهش زد
:«نه»فکر به سرش زد
:«ولی بقیه کارها ازاده؟»کمی ترسید، روباه خندان چه فکری داشت؟
:«مشکلی نیست»
در ثانیه روباه خندان پسر رو به پشت خوابوند
جونگکوک از شوک لحظه ای نفس در سینش حبس شدحالا روباه خندان پشتش رو زانوهاش ایستاده بود و فکر های شیطانی داشت
اروم پهلو های دو طرف کمر جونگکوک رو گرفت و پایین و پایین تر اومد و رسید به سینه پسر:«داری چیکار میکنی؟»
خندید
:«دارم ماساژت میدم»اروم اروم پسر رو بلند کرد و جونگکوک تکیه اش رو به مرد داد
سرش رو تو گردن پسر فرو کرد، همونطور که داشت با نیپل های پسر بازی میکرد گردنش رو لیسید و بعد مک محکمی از گردنش زد
جونگکوک ناله بلندی کرد
احساس های مختلفی همزمان داشت بهش وارد میشد
شهوت، هیجان، خطر! این مرد هر لحظه جالب تر میشد:«لطفا، لطفا ایستاد من میخوامش»
دستای استاد باعث میشد نتونه روی کلمات تمرکز کنه بزور جمله بندی میکرد
دست راست روباه روی گردنش قرار گرفت و دستش چپش اروم از سینش پایین و پایین تر میرفت و رسید به شلوارکش
:«بهم بگو چی میخوای؟»
اوه خدایا میتونست تصور کنه که اون مرد قراره کاری کنه از لذت گریه کنه و جونگکوک این رو میخواست با تمام وجودش این رو میخواست
:«تورو، اینکه بفاکم بدی اینکه زیرت گریه کنم من این رو میخوام»
مرد اروم گوش پسر رو گاز گرفت جونگکوک قوسی به کمرش داد و با دستش گردن روباه رو به خودش نزدیک تر کرد
دستش رو وارد شلوارک پسر کرد و از دیکش گذشت و رسید به سوراخ زخمیش
جونگکوک لحظه ای بخاطر برخورد انگشت مرد به دیواره سوراخ جیغی کشید و قفسه سینش بالا پایین میشد
:«استاد»
روباه خندان تا خواست انگشتش رو وارد سوراخ پسر بکنه تهیونگ با عصبانیت گفت
:«حتی فکرشم نکن!»
مرد کمی ناامید شده بود، اون واقعا میخواست صدای جیغ جونگکوک رو بشنوه چه حیف ولی
دیک پسر رو تو دستش گرفت همین طور گردنش رو گاز میگرفت و دست راستش رو روی بدن پسر میکشید، شروع به بالا پایین کردن دستش کرد
کارهای روباه خندان اجازه تمرکز به جونگکوک نمیداد و تنها کاری که میکرد ناله کردن بود
:«تهیونگ، من نزدیکم»
سرعت دستش رو بیشتر کرد و دقیقه ای نگذشت که دست استاد پر از کام شد
جونگکوک روی تخت افتاد و نفس نفس میزد این عالی بود، تعجبی نداشت که بخواد استاد این کار بشه روباه خندان و تهیونگ بدن انسان رو زیادی خوب میشناختن
انتظار بوسه یا حرفی محبت امیز از استاد بود ولی بدون هیچ حرفی دستشویی رفت و دستش رو شست
و وقتی برگشت:«میخوام بخوابم برو بیرون»
جونگکوک:«چی؟»
تهیونگ با بی میلی گفت
:«ارضا شدی، حالا برو!»
باورش نمیشد اون مرد انقدر بی احساس باشه و با ناراحتی گوشیش رو برداشت و بیرون رفت
تهیونگ در رو بست و قفلش کرد
دستش رو به دیوار گرفت و شلوارش رو کشید پایین
فحشی به روباه خندان داد و دیکش رو تو دستش گرفت:«لعنت بهت»
شروع به بالا پایین کردن، دستش کرد هیچ احساسی درش نبود اون یه پسر نوجوون نبود که با فکر یکی از بازیگرهای هالیوود خودارضایی کنه اون یه مرد خسته بود که نیاز جنسیش بی موقع بیدار شده بود
بعد ارضا شدن شلوارش رو بالا کشید و دوباره دستش رو شست
ولی نمیدونست در چندروز اینده قرار بود چه اتفاقی بیوفته
***
سه روز از این ماجرا میگذشت و جونگکوک کلمه ای با تهیونگ صحبت نمیکرد، زیاد اهمیتی هم براش نداشت
در حال فیلم دیدن بود که گوشیش زنگ خورد، جیمین بود، برداشت
جیمین بی مقدمه گفت
:«هی مرد میتونی اون پسری رو که داشتی تو ویدیو ارضاش میکردی رو شمارش رو بهم بدی میخوام تو ویدیوهام ازش استفاده کنم»تهیونگ اخمی کرد
:«کدوم پسره؟ کدوم ویدیو؟»
:«همونی که تیشرت سفید و شرتک پاش بود، همه تو کامنتا دارن میگن با صدای ناله های پسره ارضا شدن
بازیگر خوبی میشه ازش دراورد»نه امکان نداشت
:«کدوم ویدیو؟»
جیمین:« چقدر خنگی وایسا بیا لینکش رو برات فرستادم»
تهیونگ وارد پورن هاب شد و ویدیو خودش و جونگکوک رو دید
تلفن رو قطع کرد و داد زد
:«جئون فاکینگ جونگکوک!!»
YOU ARE READING
🔞porn master class🔞 ll vkook
Fantasyجونگکوک پسری که تازه میخواد وارد صنعت پورن بشه شرکتش بهش مستر کلاسای کیم تهیونگ رو معرفی میکنه رو استاد روش متفاوتی برای تدریس داره کاپل: ویکوک زمان اپلود: هر موقع عشق از طرف بچه ها بگیره نویسنده: عسل