این صحنه داشت مثل یک دژاوو تکرار می شده، دوباره سونوگرافی انجام داده و پزشک داشت درمورد جنین، نحوه ی بارادری تهیونگ رو برای اون مرد توضیح می داده؛ تنها فقط جای جئون متعجب با پدرش عوض شده، جئون بزرگ شوک زده چشم هاش میون دکتر و شکم برجسته ی تهیونگ در گردش بوده.
به شکم تهیونگ اشاره می کند،
: یعنی داری میگی نوه ی من این تو؟ با اینکه ایشون پسر!
: درسته.
: بعد گفتید بچه جنسیتش چیه؟
: پسر.
: اها
به تهیونگ کمک می کند تا از جا بلند شود و از اتاق پزشک بیرون میایند، پیدا کردن یک پزشک و گرفتن یک نوبت سونوگرافی انهم این ساعت شب کار اسانی نبوده؛ ولی اقای جئون تا با چشمان خودش نمی دیده باورش نمی شده، با پول هر کار سختی هم اسان می شده.
اقای جئون عکس سونو گرافی رو در دست گرفته، بخاطر کج گرفتن عکس نمی توانست جنین رو ببیند.
: بچه کجاس دقیقا؟
تهیونگ عکس رو برایش راست می کند،
: این پاهاش و اونم سرش
با انگشت به پاها و سر جنین اشاره می کند، اقای جئون با دقت به عکس زل زده،
: واقعا پسر دیگه نه؟ بعد این بچه واقعا مال پسر منه؟
تهیونگ با صدای غم دار و بغض گرفته ی: بله درسته پسر و من شش بار سونو انجام دادم، هر شش بارش هم پسر بوده؛ من دختر میخواستم.
اقا جئون به پسرش که جرات نمی کرد سر بلند کند، یا چیزی بگوید اشاره می کند.
: بعد بچه ی پسر من دیگه؟
تهیونگ سری تکان می دهد،
: ولی من به هیچ وجه از شما چیزی نمیخوام، با ایشون در رابطه هم نیستم و خیالتون راحت پسر شما قرار نیست مسئولیتی درباره ی بچه رو قبول کند، براتون مزاحمتی ایجاد نمیکنم.
باور نکردنی بوده ان پسرک مودب مقابل پدرش همان پسر پرووی چندساعت قبل بوده؟
ان لحن گستاخانه و چهره ی حرص درارش کجا غیبش زده .!
: بابا این پسر...
اقای جئون ابرو هایش را درهم کشید،
: تو یکی خفه شو...
رو به تهیونگ ادامه می دهد،
: چقدر بهت بدم ؟
تهیونگ به سرعت سری به نشانه ی منفی تکان می دهد،
: اوه نه! من چیزی نمیخوام و درمورد حرفم جدیم و حتی به پسرتون هم گفتم که من چیزی ازش نمیخوام، قول میدم که هیچ جوره برای شما مزاحمتی ایجاد نکنم.
یونگی بلعکس تهیونگ لحن تندی داشت،
: برادر من پول بکن نیست، پسر کم بوده حالا پدر هم اضافه شده، اگه پسرتون بهتون نگفته باید بدونید که شما نمیتوانید در این باره از برادرم شکایت کنید.
YOU ARE READING
دزد اسپرم
Romanceتهیونگ بعد از فهمیدن اینکه یه قسمت اضافی توی بدنش دار می خواست قبل از در اوردنش ازش استفاده بکند. : مردتیکه ی بی حیای اسپرم دزد! دست هایش را روی شکمش می گذارد، اخم هایش را برای مرد در هم می کشد. : داد نزن بچه م میترسه. : من این مرتیکه رو مینداز...
