خب پارت جدید 🥀
تو نمیمیری سهون ، نه به این راحتی و سادگی ، معشوقه خیانتکار من ، تو باید جهنم رو توی همین دنیا باچشم هات ببینی
کای منتظر چانیول موند
چانیول بعد از چند ثانیه وارد ماشین شد و پشت فرمون جا گرفت و با سرعت از اونجا دور شد_ با پسره چیکار کردی چان
چانیول نیم نگاهی از آیینه به کای انداخت
_ نگران نباش براش اتفاقی نیوفتاده ، فقط بستمش
کای زیر لب خوبه ای زمزمه کرد و نگاهش رو به سهون دوخت
____________
بدنش بی حس بود
سردش بود
و درد و سوزش رو توی نقاط مختلفی از بدنش احساس میکرد
احساس ضعف داشتچه تاریخی بود
چند روز یا شاید چند هفته گذشته بود
نمیدونست !آخرین چیزی که به خاطر داشت حرف کای ، تصادفش و چشم های اشکی لوهان بود
با خودش فکر کرد کاش فراموشی میگرفت و اون روز رو از خاطره اش پاک میکرد
اما نه حافظه اش به درستی کار میکرد و هیچ مشکلی نداشتدم عمیقی گرفت
گلوش خشک شده بودچشم هاش رو آروم باز کرد
یک فضای آشنا
خونه امن کیم جونگین یا بهتر بود میگفت کای
و دقیقا اتاقی که قبلا متعلق به خودش بودپس الان دیگه توی ایتالیا نبود
الان توی سئول بوداما چه طور اون رو به اینجا آورده بودن
اطرافش رو از نظر گذروند
همه چیز مثل سابق بودسعی کرد بنشینه اما درد مانعش شد
درد زیادی توی قفسه سینه اش پیچید درد غیر قابل باوری بود
انگار صد سوزن همزمان وارد سینه اش کرده بودن
درد به استخوانش رسیده بودسعی کرد آروم باشه نفس های آروم و کوتاهی میکشید
با هر دم کوتاهی که میگرفت تمامی بدنش تیر میکشیدنگاهی به بدنش انداخت
اون جراحی شده بود ؟
اون بخیه ها قبل از بیهوشی روی تن اون نبودن
دستش باند پیچی شده بود
نگاهی به پاش که حالا به تخت زنجیر شده بود گره خورد
اخم عمیقی روی پیشونیش نشستدم کوتاهی گرفت و اطرافش رو نگاه کرد
گلدون های رز های قرمز تیره گوشه کناره های اتاق دیده میشدن بعضیاشون پژمرده و بعضیاشون تازه بودن
دوباره سعی کرد بنشینه
این دفعه موفق شد تا به درد غلبه کنه اما نه خیلی طولانیاستخون های بالا تنه اش درد غیر قابل توصیفی داشتن
خودش علت درد رو متوجه شد
YOU ARE READING
damaged 🥀
FanfictionDamaged (آسیب دیده ) 🥀 Couple : kaihun (کایهون) , chanbaek (چانبک ) زمانی که به خودش اومد دید جایی ایستاده که تعلقی بهش نداره اون میخواست بره میخواست دور شه ، نمیتونست اینطور ادامه بده دوست داشت صاحب کافه کوچیکی باشه دوست داشت زندگی پاکی داشته باش...