آپ خیلی بد موقع 😅
زمانش بود تا بالهای سیاهش رو باز کنه
اگراینجا جهنم بود سهون قطعا قرار بود به زودی بهش فرمانروایی کنهنباید زندگی آرومش رو ازش میگرفتن
اون نباید عصبانی میشد
اما دیر شده بود
قرار بود برگرده اما چند برابر بدتر از قبل___________
سهون کنار تخت نشسته بود به زنجیر باز شده پاش نگاه کرد
پوزخند کوتاهی روی لب هاش نشت
اونها طوری برخورد میکردن انگار هیچ شناختی از سهون ندارنیک زنجیر با یک قفل ساده میتونست اون رو نگه داره ؟
نه !سهون میتونست اون رو توی ثانیه های کوتاهی باز کنه
به سختی ایستاد و چهره اش توی هم جمع شد
قدم های آهسته ای به سمت کمد برداشت
در چوبی کمد رو لمس کرد و دستگیره های فلزی طلایی رنگش رو کشیدبا باز کردن کمد کمی متعجب شد
لباس هاش بعد از سه سال خیلی تمیز و مرتب و به ترتیب رنگ داخل کمد چیده شده بودن
اون لباس ها یاد آور خاطرات خوبی نبودکت شلوار مشکی در آورد و به آرومی به تن کرد
نگاهی توی آیینه به چهره سردش انداخت
هنوز هم اندازه اش بودن
کفش های چرمی مشکی به پا کردقدم هاش رو به سمت در اتاق برد
در رو باز کرد
از بالا به کل طبقه پایین نگاهی انداختبرخلاف همیشه خونه خلوت بود
تقریبا هیچکس نبوددرسته اونها دیگه لازم نبود وانمود کنن که تولید کننده نوشیدنی الکلی ان
احتمالا اعضای کای حالا سر کار اصلی خودشون یعنی تولید اسلحه بودن
به راحتی از سالن اصلی رد شد و وارد محوطه شد
احساس کرد داره اشتباه میبینه
بوته های رز های قرمز تیره همه جا بودن
به قدری زیاد که محوطه به رنگ قرمز دیده میشد
اون حیاط انگار با رنگ قرمز خونی پوشیده شدهدرد از یادش رفت
به سمت بوته های رز قدم برداشت
بوی قوی رز ها بینیش رو قلقلک میدادنبدنش درد میکرد
دونه های کوچیک عرق روی پیشونیش نشسته بود کنار یکی از بوته ها نشستدستش رو به گلبرگ های اون رز ها رسوند
اطرافش رو نگاه کرد
هیچ رنگی جز قرمز دیده نمیشدحواسش به پشت سرش نبود
کای آهسته نزدیکش میشد
و سهون به هیچ عنوان حواسش به اسلحه ای که آماده شلیک بود و به سمتش نشونه گرفته شده بود نبود
ESTÁS LEYENDO
damaged 🥀
FanficDamaged (آسیب دیده ) 🥀 Couple : kaihun (کایهون) , chanbaek (چانبک ) زمانی که به خودش اومد دید جایی ایستاده که تعلقی بهش نداره اون میخواست بره میخواست دور شه ، نمیتونست اینطور ادامه بده دوست داشت صاحب کافه کوچیکی باشه دوست داشت زندگی پاکی داشته باش...