part 3

251 40 21
                                    

writer's view:

بالاخره بعد از دو هفته طاقت فرسا به معنای واقعی کلمه روز اول ضبط رسید.حداقل از نظر فلیکس این خوب بود چون از این به بعد سرش با کارایی که دوست داشت یعنی بازیگری و پاتیناژ شلوغ بود به جای شو ها و میتینگ ها و فتوشوت های طولانی

چانگبین:فلیکس؟؟ تو فکری

فلیکس:ها؟؟ اها. خب...میدونی....اون روزی که بعد از ۶ سال رفتم رو زمین یخ یه حس عجیبی داشت. به هرحال چیزی بوده که زندگیم رو پاش گذاشتم ولی اینکه دوباره بهش برگردم....واقعا آخرین چیزی بوده که بهش فکر میکردم

چانگبین:ولی من فلیکسی که رو به روم نشسته رو تو هر شرایطی دوست دارم.چه اسکیتر چه بازیگر چه بیکار اون همون فلیکس دوست داشتنی میمونه

چشماش رو ریز کرد و کوتاه خندید که از نظر چانگبین یه صحنه قابل پرستش بود

چانگبین:باید زودتر بریم.تا جایی که فهمیدم هیونجین آدم بی اعصابیه

فلیکس:منم همینو راجبش شنیدم ولی طرز برخوردش اونطوری که همه میگفتن نیست. شاید فقط شایعست؟ به هر حال یکم دیگه میریم.یونا ازم خواست راجب اجراش نظر بدم،بعدش میریم

با تایید سر کنار فلیکس رو جایگاه اول صندلی های تئاتر نشست

فلیکس:یونا؟ چی شدی پس؟؟

یونا:ببخشید.امروز یکم حالم خوب نیست شما هم وقت ندارید. یه روز دیگه امکانش هست انجام بدم؟

فلیکس آروم دستی رو سر یونا کشید و با لبخند سر تکون داد

فلیکس:زیادی این چندوقت به خودت سخت گرفتی.امشب زود برو خونه. تا روز اجرا کلی وقت هست و تو داری پدرخودتو درمیاری.فردا هم اگر نتونستی نیا اشکال نداره. به هرحال که این چندوقت رو تا صبح تمرین کردی

یونا به نشونه احترام تعظیم کوتاهی کرد و صحنه رو ترک کرد

چانگبین:جدی دیر میشه.پاشو بریم

writer's view(studio)

فلیکس:ببخشید یکم دیر شد.

سونگمین:اشکال نداره. شرایطت کاملا قابل درکه. بقیه تو اتاق مونولوگ منتظرن

چانگبین:چرا اونجا؟احیانا اونجا نمیرن تست بدن؟

سونگمین:چون دارن صحنه اولو اماده میکنن سرو صدا زیاده و اتاق منولوگ عایق صداست.دورشم دیواره برای همین حواس کسی پرت نمیشه

پ.ن:عایق صداست و دورتادورش دیواره🌚بله🌚

هر سه نفر به سمت اتاق راه افتادن. تنها کسی که فلیکس بین اون جمعیت، میشناخت هیونجین،سویونی بود که دیروز دیده بودتش و میدونست پارتنرش تو سریاله و چندتا بازیگری که قبلا دیده بودشون بود

Act of loveWhere stories live. Discover now