Song recommendation:dark paradise-lana del ray
یجی:بهتره؟
هیونجین:نظر خودت چیه؟شاید بتونم از نظر جسمی بگم خوبه اما روحی؟هیچوقت
مدتی بود که فلیکس خوابش برده بود و حالا هیونجین داشت تلاش میکرد به کمک یجی یه چاره ای پیدا کنه
هیونجین:به کی پیام میدی؟
یجی:مامان و بابا.حس میکنم به مقدار کافی ازشون تشکر نکردم که اینکارا رو باهام نکردن
هیونجین:میدونی...خانواده ها وقتی بچه دار میشن یعنی یه وظیفه ای درقبال اون بچه دارن.خانواده ما خوب نبودن،خانواده فلیکس.....اصلا حتی خانواده هم نیستن.
مکالمشون با شنیدن صدای زنگ درهمون جا تموم شد
یجی:زنگ زدم جونگین .احتمالا تنها کسی که میتونه یه راهی پیدا کنه اونه
به محض باز شدن در جونگین طوری با نگرانی وارد خونه شد و دنبال فلیکس گشت که هیونجین مجبور شدا از پشت نگهش داره تا آروم بشه
هیونجین:خوابه.میشه آروم بگیری؟
جونگین:قرصاشو خورده؟خیلی گریه کرده؟؟؟
هیونجین فقط آروم و ساکت سر تکون داد.جونگین چیزایی رو میدونست که هیونجین حتی نمیتونست بهشون فکر کنه بالاخره اون کسی بود که تمام اون صحنه ها رو از نزدیک تماشا کرده بوده
جونگین:باید از کره بره.با...باید بره
هیونجین:چی؟؟؟چرا باید بره من مواظبشم
جونگین:موضوع این نیست.اصلا فکر میکنی چرا باید بیان دنبال پسری که حتی نمیخوان وجود داشته باشه؟مگه میخوان خودشون رو آزار بدن؟مطمئن باش میدونن فلیکس و تو با همید.نمیدونم چطوری ولی مطمئنم.فکر میکن خانواده لی بفهن پسر بزرگشون که به دروغ بهشون گفته دکتره اما سر از بازیگری دراورده،آبروشون رو تو خانواده برده و با دخترایی که به زور میخواستن بهش بندازن ازدواج نکرده گیه و با بهترین کارگردان کره رابطه داره چیکار میکنن؟؟البته که واسه خودشون مهم نیست اما اگر بقیه بفهمن به قول خودشون آبروشون میره
هیونجین:تو کره هم میتونه امن باشه مگه نه؟؟؟؟
جونگین نفسش رو پر فشار بیرون داد.حالا که نگرانیش کمرنگ تر شده بود راحت تر میتونست حرف بزنه و حتی بشنوه:بابام کنترل کامل روی فلیکس داره.همینکه تا الان زندست به خاطر دوستای من تو اداره پلیسه وگرنه مطمئن باش ثانیه ای تو کشتنش صبر نمیکرد.فکر کردی چرا بازیگری به این معروفی بادیگارد نداره؟بابام به همشون پول میداده که برن تا حداقل هیترا یه بلایی سرش بیارن.الانم احتمالا یکی از کسایی که براش کار میک..وایسا ببینم.تهیون از رابطه تو و فلیکس خبر داره؟؟؟
هیونجین با گیجی جواب داد:آره.چطور
جونگین:خود احمقشه.باید زودتر میفهمیدم جاسوسه باباست.اون عوضی...
YOU ARE READING
Act of love
Fanfiction+دوستش دارم؟ روانی شدی؟ من از اون بی استعداد خوشم نمیاد _آره.فقط روی ساعت دقیقا ۱۵ دقیقست جای نوشتن اسکریپت زل زدی بهش ژانر:طنز،رمنس،اسمات،درام کاپل اصلی:هیونلیکس کاپل های فرعی:مینسونگ،چانگلیکس روز های اپ:فعلا بی قرار🙂