Act of love

part 16

Writer’s view:

بعد از حدودا بیش از ده ساعت پرواز طاقت فرسا بالاخره به سیدنی رسیدن

هیونجین موفق شده بود بدون دیده شدن توسط فلیکس و چانگبین از هواپیما خارج بشه خب اینکه موفق شده بود تا هتل تعقیبشون کنه رو مدیون مهارت های فوق العاده راننده تاکسی بود

هیونجین:سونگمین لعنتی.....یادم رفت بهش بگم واسم اتاق بگیره

فحش دادناش به سونگمین رو توی سرش ساکت کرد و حواسش رو به مکالمه چانگبین و فلیکس داد

چانگبین:حالت خوبه فلیکس؟خوب به نظر نمیای.چریونگ گفته بود نباید پرواز طولانی داشته باشی من احمقم که گذاشتم

هیونجین همونطور که پشت یه سری چمدون قایم شده بود زیر لب زمزمه کرد:آره دقیقا یه احمق کاملی

فلیکس:باور کن خوبم هوم؟اصلا خودتو دیدی؟رنگت پریده احتمالا به خاطر شرجی هوای اینجاست.بهش عادت نداری.بیا بریم سریع تر اتاقمون رو بگیریم

به محض  رفتن اون دوتا هیونجین که حالا از شدت عصبانیت میتونست هرکسی دم دستش بود رو بزنه از پشت چمدون ها بیرون اومد.چه لزومی داشت فلیکس نگران چانگبین بشه؟

عصبانیت بی منطقش زیاد دووم نیاورد چون با پیام سونگمین روی گوشیش مواجه شد

"خودت که عقل نداری.برات تو همون هتل فلیکس اتاق گرفتم ولی احتمالا فلیکس اونجا نمونه و فقط چانگبین اونجا باشه.فقط حدس میزنم چون اونجا خونه داره به هر حال.نزدیک ترین هتل به خونشم برات رزرو کردم پولشو ندادم.اگر رفت اونجا میتونی بری اون هتل.آدرسشو برات میفرستم"

هیونجین:شاید باید در رابطه با اخراج سونگمین تجدید نظر کنم.

همه چیز دقیقا همونطور که سونگمین پیشبینی کرده بود پیش رفت و بعد از چند دقیقه فلیکس از اتاق چانگبین بیرون اومد

تو این مدت هیونجین با کمک مینهو آمار چان رو دراورد.با اینکه هیچ چیز خطرناکی تو پروندش نبود اما هیونجین نمیتونست بهش اعتماد کنه.مطمئن رود یه جای کار میلنگه.از اولشم وقتی تو داستانای فلیکس اسم چان میومد ابدا بهش حس خوبی نداشت

مینهو از طرف دیگه ویدئو کال گفت:به نظرم فقط زیادی بدبین شدی هیونجین

هیونجین:نمیدونم.شاید

مینهو:فلیکس وقتی از چان تعریف میکرد چی میگفت؟

هیونجین کمی مکث کرد و گفت:خب چیز زیادی نمیدونم فقط میدونم مدت طولانی ای با فلیکس کار کرده.درواقع یکی از سهامدارای لویی ویتونه و فلیکس مدلشون بوده

مینهو:آها.الان فهمیدم چرا ازش خوشت نمیاد.

هیونجین:دقیقا