part 14

216 36 29
                                    

Writer’s view:

با رفتن هیونجین جیسونگ و می‌نهو که تقریباً شاهد آخرای مکالمه فلیکس و هیونجین بودن وارد اتاق شدن و پیش فلیکس رفتن

جیسونگ: نمی‌خوای کامل تعریف کنی بین تو و هیونجین داره چی میشه فلیکس؟

فلیکس همونطور که تمام تلاشش رو می‌کرد گریه نکنه با صدای لرزون جواب داد: من نمی‌دونم جیسونگ. من هیچی نمی‌دونم فقط می‌دونم دیگه نمی‌تونم مثل قدیم آرومش کنم. مشکل از منه امااین به این معنی نیست که اون باید با من اینطوری کنه. جیسونگ من نمی‌خوام این رابطه انقدر مسخره تموم بشه

جیسونگ دست از نوازش شونه‌های فلیکس برداشت و سرش رو به سینش تکیه داد تا بدون ترسیدن از دیده شدن گریه بکنه

مینهو: فلیکس این رابطه قرار نیست تموم بشه. انقدر بهش فکر نکن اگر من دوست ۱۰ ساله اونم که بهت تضمین می‌دم قرار نیست این رابطه تموم بشه. نگران نباش هیونجین فقط می‌ترسه. می‌ترسه از دستت بده همین

فلیکس آروم سرش رو بلند کرد و به می‌نهو و جیسونگی که با لبخندی که تلاش بر مخفی کردن نگرانیشون داشت نگاه کرد

فلیکس: نمی‌خواد الکی دلداریم بدید. خودم می‌دونم رفتاراش مثل قبل نیست. خودتونم نگرانید، توقع نداشته باشید با اون لبخندای فیک گول بخورم. به هرحال مرسی که هستید. اگر شما‌ها هم نبودید دیگه واقعاً نمی‌دونم باید چیکار می‌کردم

بدون توجه به دو نفر دیگه از جاش بلند شد و رفت

جیسونگ: اونا قرار نیست کات کنن درسته؟

مینهو: حتی منم دیگه نمی‌تونم رفتارای هیونجینو بفهمم. شک دارم گیر دادنای الکیش سر دوست داشتن زیاد باشه

.

.

.

.

سویون: فلیکس من دارم میرم پیست. می‌دونم نمی‌تونی بیای تو زمین ولی اگر وقت داری می‌تونی بیای فقط نگاه کنی؟ حرکاتو بلدم ولی اگر بیای یکم کمکم کنی خیلی خوب میشه

فلیکس: امروز چون صحنه‌های کوتاه بازی کردم حالم خوبه. اوکیه اصلاً باهات می‌ام تو زمین. الان داری میری؟

سویون: آره. از این به بعد بیشتر باید تمرین کنم

فلیکس که داشت وسایلشو جمع می‌کرد با شنیدن لحن غمگین و آروم سویون متوجه ماجرا شد و نگاه مشکوکش رو بهش داد

Act of loveWhere stories live. Discover now