pt10

93 11 3
                                    

با صدای حرف زدنی که از کنار گوشش میومد بیدار شد و چان رو در حال صحبت با تلفن دید

چان_خواهش میکنم حداقل یه روز بهش فرصت بدین

چان با کی داشت انقدر مودبانه و عاجزانه صحبت میکرد؟

کمی نیم‌خیز شد و دستش رو روی شونه چان گذاشت

کریستوفر سمتش برگشت و بهش لبخند زد و دوباره با دقت به حرف‌های شخص پشت تلفن گوش داد

چان_ اطمینان میدم بهتون که با یک روز اتفاقی نمیوفته ، لطفا این کار رو به من بسپارید

انگار فرد پشت تلفن قبول کرده بود که لبخند چان بزرگ تر شد

بعد از خداحافظی و قطع کردن گوشی سمت سونگمین برگشت و با محبت شروع به حرف زدن کرد

چان_ صبحت بخیر عزیزم، چقدر زود بیدار شدی، ببخشید اگر بلند حرف زدم

و اروم با انگشتاش موهای روی پیشونی سونگمین رو کنار زد

لبخند خجلی زد

سو_مرسی ، نه صدات بلند نبود ، کی بود این وقت صبح؟ ساعت پنجه

چان_ چیزی نیست از استرالیا بود، تو بخواب دوست پسرم

سونگمین لبخندی زد و دوباره دراز کشید ولی تمام فکرش سمت مکالمه خاص چان بود، چه کاری بود که چان انقدر اصرار داشت خودش انجامش میده؟

لبخندی زد و از تخت پایین امد پتو رو روی سونگمین مرتب کرد و خم شد و پیشونیش رو بوسید و توی چشم‌هاش خیره شد

چان_ باورم نمیشه دوست‌پسرم شدی

سونگمین لب‌هاش کش امد و خیلی سریع بدون اینکه اجازه بده فکری مانعش بشه خودش رو بالا کشید و لب‌های چان رو بوسید

با چشم‌های گرد به چشم‌های بسته سونگمین نگاه میکرد ، تا به خودش امد و خواست همراهیش کنه ،داغی لبهاش برداشته شد خیلی سریع زیر پتو رفت

کریستوفر به واکنش بامزش خندید و موهاش که از پتو بیرون بود رو شلخته کرد و بعد بوسید و وارد سرویس بهداشتی شد و سونگمین هم با همون لبخند دوباره به خواب رفت

_______________
خواب الود چشماش رو باز کرد و گردن سفید و خوش‌تراشی رو دید

سرش رو بیشتر توی گردنش فرو برد و اروم اروم بوسه های ریز میزاشت

اینکه پسش نزده بود و کل شب رو اجازه داده بود پسر روی بدنش بخوابه لبخند رو روی لبش میاورد

عجیب بود ولی از مریضی که گرفته بود واقعا خوشحال بود، چون مینهو نه تنها درمان مریضیش بود بلکه انگار دارویی برای قلبش هم بود

دماغش رو اروم اروم مثل یه گربه به گردن مینهو میکشید که صدایی شنید و از حرکت ایستاد و خودش رو به خواب زد

Prince's special flavorWhere stories live. Discover now