🎻نت یازدهم: نواختن با دست‌های دیگری🎻

635 192 236
                                    

میشه من رو فالو کنید و دیز رو هم به دوستاتون معرفی کنید؟

🎼✨🎼✨🎼✨🎼✨

🎻فلش‌بک🎻

اخم‌هاش باز نمی‌شدن چون دیگه واقعا از سر و کله زدن با یک مشت بچه‌ی عوضی که مدام قصد داشتن توی جامعه خودنمایی کنن خسته شده بود. به پسری که تازه به کانون آورده بودن نگاه کرد. پسر مقابلش روی صندلی نشسته بود و انگار حتی حوصله‌ی حرف زدن هم نداشت.

صورت نوجوان مقابلش پر از زخم بود و لباس‌هاش بدجوری کهنه و پاره بودن. مسئول کانون کمی خودش رو به سمتش کشید و با عصبانیت به زبون آورد:

+اینجا آشغال‌های زیادی میان و میرن...و ما مسئول بازیافت کردن اوناییم تا دست از خلافکار بودن بردارن و فرد مفیدی برای جامعه بشن...حالا که اینجایی پس توام یه آشغالی. اما نگران نباش چون من آدمت میکنم.

به سمت افسر پلیسی که کنارش ایستاده بود چرخید و گفت:
+جرمش چیه؟
_جیب‌بری...و گاهی هم برای گرفتن پول دیگران رو کتک میزده.

مدیر عصبی از جا بلند شد و به سمت پسر رفت. با خشم یقه‌ی لباس رنگ و رو رفته‌اش رو بین مشتش گرفت و با عصبانیت فریاد کشید:

+تو فکر کردی می‌تونی هر غلطی که می‌خوای بکنی و گیر نیفتی؟ اصلا چیزی درباره عدالت شنیدی بچه؟

اره شنیده بود. البته فقط توی قصه‌ها.‌..عدالت در دنیای واقعی وجود نداشت. چانیول عصبی دست مرد رو از یقه‌اش جدا کرد و همونطور که به چشم‌های مدیر کانون نگاه می‌کرد گفت:

_عدالت چی هست؟ تو گفتی من یه آشغالم؟ اما می‌خوای بدونی چرا دزد شدم؟

بی‌توجه به دستبندی که پلیس‌ها به دستش زده بودن تا نوجوان سرکشی مثل اون رو به کانون اصلاح و تربیت منتقل کنن، کاملا مقابل مدیر ایستاد.

_من چهار روزه که هیچی نخوردم...حالا میشه بگی عدالت کجای این ماجراست؟

مدیر برای دقایقی چیزی نگفت اما اینطور هم نیست که جمله‌ی چانیول باعث باز شدن اخم‌هاش یا نرم‌ شدن رفتارش شده باشه. برای نوشتن مشخصات پسر گستاخ مقابلش، دوباره روی صندلیش نشست و خودکار آبی رنگ رو بین انگشت‌‌هاش گرفت.

+اسمت چیه و چند سالته؟
_چانیول...۱۷ سالمه.

مَرد کلافه نفسش رو بیرون داد و با لحن بی‌حوصله‌ای گفت:
+منظورم مشخصات کاملته...نام خانوادگی، محل زندگیت و حتی اسم پدر و مادرت.

چانیول نمی‌تونست بفهمه اون‌ها چرا انقدر به جزئیات علاقه داشتن. به هر حال که اون رو دستگیر کرده بودن تا مدتی اینجا بمونه. پس دیگه محل زندگیش چه اهمیتی داشت؟

_پدر و مادری ندارم. خونه هم همینطور‌. مدت نسبتا طولانی میشه که توی خیابون می‌خوابم و تمام مشخصاتی که دارم همین اسمه‌‌...چانیول.

🎼#𝑫𝒊𝒆𝒔𝒆🎼Donde viven las historias. Descúbrelo ahora