ραят ѕєνєη

91 11 16
                                    

#لونا_گمشده
#پارت7

نگاهی به ساعت مچی گرون قیمت و مارکش کرد . خب انگار کاراش تموم شده بود حالا می‌تونست با خیال راحت بره کلاب یه ذره از این حال و هوا بیرون بیاد .

صدای در باعث شد تا با کنجکاوی به در نگاه کنه و اجازه ورود بده مورد نداشت الان کسی بیاد ببینتش .

با دیدن شین هه گرگش پرخاش  کرد و خودش عصبی پاشو گذاشت روی اون یکی پاش و منتظر موند تا ببینه چی می‌خواد که دوباره سر و کله‌اش پیدا شده .

"عزیزم کارت تموم نشده هنوز ؟."

با اون لباسش که از هر جهت باز بود ، جوری روی میز خم شده بود که همه دار و ندارشو بیرون ریخته بود .

فکش از عصبانیت قفل شد و با  انزجار که کامل از میمیک صورتش مشخص بود به اون دختر نگاه کرد .

"اول اینکه من ولیعهد این کشورم و مقامم از تو بالاتره پس حد و جایگاه تو بدون و درست صدام کن دوم به تو اصلاً ربطی نداره که کار من تموم شده یا نه فهمیدی ؟."

به دنبال حرفش فرومون های سلطه‌گرشو توی اتاق پخش کرد که دختر محکم با زانوهاش خورد زمین و سرشو پایین گرفت .

از فشاری که فرومون های تهیونگ به دختر وارد می‌کرد صورتش قرمز شده و به سختی می‌تونست نفس بکشه .

"معذررت می .. خوام .. آلفا ‌..."

مجبورا سلطشو برداشت و به دختری که کل تنش به لرزش افتاده بود نگاه کرد .

" گمشو بیرون و تا موقعی هم که من اجازه ندادم حق نداری پاتو توی شرکت من بذاری . پاشو برو ."

دختر که دید سلطه ای  روش نیست از فرصت استفاده کرد و سریع پا شد و از اتاق بیرون رفت ولی قبلش مطمئن شد به اون چشایی که توش نفرت موج می‌زد بهش نگاه کنه .

دیدن اون نفرت برای پسر اصلاً مهم نبود و یه جورایی بهش حس خوبی می‌داد تا کاملاً بعد از مشخص شدن حقیقت اون رو کامل زمین بزنه .

هرچی نباشه معتقد بود همه این خواری و بی‌ارزشی حق اون دختره که توی یه موقعیت خاص و بال گردنش شده .

گوشیش رو برداشت و به دوستش که برخلاف اون یکیا پایه بود زنگ زد .

"به به ولیعهد عزیز چه عجب یاد این دوستت افتادی نمی گی شاید مرده باشه یه زنگی چیزی  به الهه ماه از وقت گرانبهات کم نمی‌ شه ."

پسر هوفی از این پرحرفی دوستش کشید .

"باشه چانیول ببخشید که سراغتو نگرفتم الان دلم می‌خواد برم بیرون میای ؟"

"اگه کلاب باشه حتماً میام ."

"هست چند روز پیش وی آی پی رزرو کردم ."

"اوکی چند ساعت دیگه میام دنبالت ."





.............
رسیدیم به پارت هفتم بچه ها
مرسی که تا الان از بوک من حمایت کردین
دوستون دارم ❤️❤️

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Sep 21 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

Lost LunaWhere stories live. Discover now