مامان اونطوری که فکر میکنی نیست."
"یعنی به لیهان خیانت نمیکنی؟ اوه، پسرک بیچاره، اگه اینو بشنوه داغون میشه."
زن نگاه ریزی به تهیونگ انداخت.:"این پسره اصلا به استایلت نمیخوره."
"مادر شما برید بالا، میام پیشتون."
مادر جونگکوک سرش رو تکون داد وقبل از اینکه بچرخه و از پله ها بالا بره، نگاهش برای لحظه ای روی پسرش موند، صدای قدم هاش در حالی که بالا می رفت از دور بلند می شد.
کلماتی که از لب های جونگکوک بیرون ریختن، با ترکیبی از ناامیدی و درد که در درونش ایجاد شده بود، شعله ور شد. موجی از خشم رو نسبت به تهیونگ احساس کرد، احساسی که در زیر سطح موج می زد.
"چرا اینجا اومدی و همه چیز رو پیچیده تر از قبل کردی؟" جونگکوک ادامه داد و لحنش حاوی نشانه ای از اتهام بود. "من درحال حاظر خیلی چیز هارو پشت سر میزارم و تو یه دفعه ای میای و زندگیم رو بهم میریزی. چی از جونم میخوای؟"
:"من اینجا نیومدم تا همه چیز رو پیچیده کنم، فقط دلم گفت که باید اینجا باشم، پیش تو."
هوا احساسات ناگفته سنگین شد، تنشی که به نظر می رسید بی انتها ادامه داره.
"بوی الکل دهنت حالم رو بهم میزنه، تهیونگ."
صورت تهیونگ از غم جمع شد، سنگینی کلمات جونگکوک به وجودش نفوذ کرد. میدونست که با نوشیدن مشروب اشتباه کرده و ناامیدی در صدای جونگکوک فقط سرزنش خودش رو تشدید میکرد.
زمزمه کرد:" متاسفم"، صداش پر از حسرت بود. "من نباید الکل می خوردم. درست فکر نمی کردم."
یک قدم به جونگکوک نزدیک تر شد، نگاهی خواهش آمیز در چشماش. "می دونم که خراب کردم و می فهمم که عصبانی هستی. اما اینقدر باهام بد نباش."
"گمشو از اینجا برو. نمیخوام ببینمت."
*****
جونگ کوک در نهایت اعتراف کرد: "نمی دونم چی بگم."
" لیهان رو نباید ترک میکردی، اون پسرِ یکی از بزرگترین شرکای ما بود و بعد از این موضوع ممکنه شراکتمون رو از دست بدیم."
جونگکوک در حالی که صداش پر از حسرت بود اعتراف کرد: "می دونم مامان. لیهان برای خانواده و تجارت ما مهم بود. اما به این سادگی نیست."
"این پسر جدیده رو ول کن.تو با خودت چی فکر کردی که میتونی لیهان رو رها کنی و با یه ادم مست و زشت بگردی؟"
مادرش، یونهی، نزدیک تر شد و دست های سرد پسرش رو گرفت."گفتی همجنسگرایی قبول کردم، گفتی لیهان رو دوست داری قبول کردم، اما نمیتونم اجازه بدم پارتنرت از یه خانواده ی سطح پایین باشه."
YOU ARE READING
𝖬𝖠𝖱𝖨𝖳𝖨𝖬𝖤 𝖬𝖠𝖭𝖱𝖠𝖳𝖤 ︙ 𝖪𝖵.𝖵𝖪
Fanfiction-(COMPLETED) COUPLE: KOOKV , VKOOK GENRE: ROMANCE , SMUT کیم تهیونگ و جئون جونگکوک شریک کاری هم، توی شرکت تازه تاسیس شده ی خودشون هستن و هیچ دل خوشی از همدیگه ندارن. چی میشه که این دونفر، کاملا یهویی دوست پسر هم معرفی بشن؟ -نمیخوای بگی این پسره کیه...