+ج..جو..جونگکوک؟تهیونگ با تعجب گفت و وقتی جونگکوک بغلش کرد تازه به خودش اومد!اخرین بار کی بغلش کرده بود؟تنها خاطره ای که پس ذهنش مونده بود بوسشون زیر بارون توی اردوگاه بود...
:این چه قیافه ایه تهیونگ؟!
جین گفت و وارد خونه شد و نامجون هم پشت سرش با چمدون ها رفت.
تهیونگ دستاش و دور بدن جونگکوک پیچید و سرش و توی گردنش فرو کرد و با حس رایحه قوی جونگکوک شل شدن بدنش و حس کرد!
جونگکوک وقتی متوجه شد رایحه اش ممکنه تهیونگ و اذیت کنه سعی کرد جلوی فرمون هاش و بگیره اما موفق نشد...گرگش از دیدن امگا بعد از سالها به شدت خوشحال بود و در اخر وقتی تهیونگ صورتش و قاب گرفت ، لبخندی زد!
_سوپرایز!
تهیونگ شروع کرد به خندیدن و دوباره جونگکوک و بغل کرد!
+دلم برات تنگ شده بود!
•••
همگی پشت میز نشته بودن و مشغول خوردن شام خانوادگی بودن.
پدر و مادرش مدام در مورد لندن و دانشگاهش سوال میپرسیدن و جونگکوک با صبر و حوصله توضیح میداد و گفت که میخواد ادامه تحصیلاتش و تو خود کره ادامه بده.
نامجون و جین هم اون بین سوال میکردن و در نهایت تهیونگ ساکت نشسته بود و با غذاش بازی میکرد...
اینقدر خوشحال بود که اصلا احساس گرسنگی نمیکرد!
جونگکوک بین حرفاش که داشت درمورد تیم فوتبالش توضیح میداد کمی گوشت برای تهیونگ گذاشت و به صحبت هاش ادامه داد...
تهیونگ نگاهش روی ظرف موند و سعی کرد غذاش و بخوره.شاید چون اونو جونگکوک براش کشیده بود؟
•••
بعد از شام جین و نامجون رفتن و تهیونگ به کمک مادر و پدرش خونه و مرتب کرد و غذاهای اضافه و داخل یخچال گذاشت.
نفس عمیقی کشید و سمت اتاق جونگکوک رفت و بعد از در زدن واردش شد.
+کمک لازم نداری؟
جونگکوک که مشغول خالی کردن چمدونش بود لبخندی زد!
_نه..داشتم اینو خالی میکردم.
به چمدون اشاره کرد و با یاد اوری چیزی سمت کمد رفت!
_اوه راستی...گفته بودی گوشت و سوراخ کرده بودی مگه نه؟
تهیونگ با یاداوری گوشش نا خوداگاه لمسش کرد و سرش و تکون داد.
+اره..فکر کنم ۵ماه پیش...
جونگکوک با پیدا کردن جعبه ی مورد نظرش لبخندی زد و اونو دست تهیونگ داد.
_بیا...اینو برای تو اوردم!
YOU ARE READING
unfamiliar feeling||Kookv
Fanfictionunfamiliar feeling احساسات نا آشنا کیم تهیونگ پسریه که از وقتی به دنیا میاد بد شانسه! از همه لحاظ...به خصوص خانواده... هیچ وقت فکر نمیکر امگا بودنش باعث بشه اینقدر توی زندگیش عذاب بکشه! اما یک روز اتفاقی به یکی از همکلاسی هاش برخورد میکنه که بر خلاف...