ماشین آروم توی جادهای صاف حرکت میکرد و صدای یکنواخت موتور ماشین و رد باد توی گوش جیمین ترکیب میشد. روی صندلی کنار راننده، سرش رو به شیشه تکیه داد.
جیمین : ته میبینی درختا چقدر بلندن ... حالا میفهمم انبوه یعنی چی... ببین انقد زیادن که مثل دیوارای سبز، محاصره مون کردن.
ته : اره خب، این جنگل هست دیگه...
جیمین به تهیونگ نگاه آرومی کرد. سرش رو تکیه داده به پنجره نگه داشت و از پنجره سمت تهیونگ به بیرون نگاه کرد.
جنگل! پس میشد حدس زد این فضای پرفشار به خاطر سایههای سنگین و سبز تیرهای بود که درختا مینداختن بود درسته؟ این فضای عجیب و سنگین...
تهیونگ : انقد دوستم داری که بهم زل زدی؟
جیمین نفس عمیقی کشید و چشمهاش رو کمی باریکتر کرد تا بهتر بتونه جزئیات بیرون رو ببینه.
جیمین : اگه حالت رو بهتر میکنه، آره...
روش رو برگردوند و سرش رو این بار به پشتی صندلی تکیه داد.
جیمین : بذار حداقل حال یکیمون عالی باشه.
چشم هاش رو بست، درختایی که مثل نگهبانهای خاموش، جاده رو احاطه کرده بودن، انگار یه تکرار بیپایان داشت که روی مخش بود.
سنگینی نگاه تهیونگ رو حس میکرد اما دلش نمیخواست مکالمه اشون ادامه پیداکنه.ته دستهاش رو محکم روی فرمان ماشین فشرد. نگاهی به چهره افسرده جیمین انداخت.
بالاخره آهی کشید و گفت:
تهیونگ: میدونم که به زور با خودم آوردمت و حال و حوصله حرف زدن هم نداری. اما جیمینا اصلا طبیعی نیست وقتی چند ساعت بیهدف تو وان حموم دراز بکشی باشه؟ نمیتونم دروغ بگم، خوشحالم که اون آدم خشک و عصاقورتداده دیگه نیست. امیدوارم زودتر حالت بهتر شه.
جیمین چشمای خسته از بیخوابیش رو روی هم فشار داد. سایه های مزاحم درختا رو حتی با پلک بسته هم حس می کرد. بیحوصله جواب داد.
جیمین : حس میکنم ... دیگه نمیتونم خودم رو جمع و جور کنم.دیگه چیزی مثل قبل نمیشه. من حتی حلقه ی نامزدیم رو هم نتونستم پیدا کنم.
تهیونگ : جیمینا، این نمیتونه یه نشونه باشه؟
جیمین دستش رو روی ریموت بالابر شیشه گذاشت، شیشه رو بالا کشید تا صدای حرکت درختا کمتر آزارش بده.
تهیونگ صدای موزیک رو کمتر کرد، برای یه لحظه جاده رو فراموش کرد.
تهیونگ : خودت میدونی که همه حداقل یه بار این حس رو تجربه کردن جیمین ، فقط... این به این معنی نیست که نمیتونی دوباره امتحانش کنی. قرار نيست یه عوضی بیاد و همه چیز رو خراب کنه.
ESTÁS LEYENDO
به سردی برف (فصل دوم)
Fanficکاپل اصلی : کوکمین کاپل های فرعی :سپ و دیگران ژانر: کمدی_رمانتیک_اسمات_تراژدی ________ ***** ________ _ عزیزدلم! =بله ؟ _اشتباهت همین جاست ، اینکه انتظار داری بعد از "عزیزدلم" حرف دیگه ای بشنوی، همه ی قضیه همینه، تو عزیز دل منی. _تو،با همه ی بلاه...