به سمت پل میروم اگر در مسیر حتی یک نفر به من لبخند بزند ، نخواهم پرید .
___" واقعا ؟
شوگا با حیرت پرسید
تهیونگ سرش رو تکون داد و گفت
" آره ؛ حتی رایحه اش هم متوجه شدم
یه خواب یا شایدم یه رویا ولی هرچی که بود
دلم نمیخواست هیچوقت بیدار بشم ." خب یعنی احتمال داره جفتت این نزدیکی ها باشه .
شوگا گفت و سرش رو به مبل پشت سرش تکیه داد .
" امیدوارم ، من تا الان هم زیادی صبر کردم ، و گرگمم دیگه همکاری نمیکنه .داره باهم لج میکنه
تهیونگ با لحن خسته و کلافه ای لب زد ." میدونم پسر ! من تورو خوب میشناسم
شوگا در جوابش گفت
تلفنش زنگ خورد بادیدن شماره شخصی از جاش بلند شد و تلفن رو برداشت :
" چیه
" باشه . الان میامگفت و تلفن رو قط کرد
"چی شده ؟
تهیونگ پرسید" چیز مهمی نیست من چند دقیقه میرم بیرون و میام
شوگا گفت و کتش رو از روی مبل برداشت
" خیله خب . زود برگرد
تهیونگ گفت
" باشه
گفت و بیرون رفت .
______________" الان داری به من تهمت دزدی میزنی ؟
جونگ کوک پرسید
" اوهوع من خودم دیدم که از جیب اون آقای محترم کیفش رو برداشتی .
مرد رو به جونگ کوک گفت
" چرا چرت و پرت میگی عوضی مگه من مثل توعه موش کور یه دزد بی همه چیز و کثیفم ؟
جونگ کوک با لحن بلند تری ادامه دادمرد دستش رو بلند کرد که به صورت پسر ظریف جسه روبه روش بکوبه که دستی روی دستش نشست ...
" با چه جرأتی دستت رو روی یه امگا دراز میکنی عوضی ؟
شوگا با لحن خشنی غرید ." فک نمیکنم به تو ربطی پیدا کنه . بکش کنار .
مرد رو به شوگا گفت
شوگا دندون غروچه ای کرد و با لحن
هاسکی طورش غرید
" دستت رو بکش کنار حرومی .مرد با ترس قدمی به عقب برداشت و فورا از اونجا دور شد
شوگا نیم نگاهی به جونگ کوک انداخت که به خودش میلرزید .
جونگکوک با وجود سرگیجه ای که حاصل از راحیه بیش از حد ویسکی یونگی بود
با تخسی و سرگیجه نالید
"را..راحیت رو..کنترل کن..عوضیشوگا فورا به خودش اومد و راحیش رو کنترل کرد .
" کوک..
جیمینی ک تازه ب جونگکوک و پسر غریبه ای ک پشت بهش ایستاده بود ،رسیده بود نزدیک تر شد
و نگاهشو به لب پاره شده کوک دادکه با برگشت شوگا جفت حقیقی ای که تو فرودگاه حین دعوای اون و کوک متوجه اش شده بود به سمتش بقیه حرفش تو دهنش ماسید
" ..عا یونگی شی شما اینجا..شوگا لبخندی به زیبایی جفتش زد
و تو دلش به خودش لعنت میفرستاد
تا افکار شومش رو از خودش دور کنه"اینجا چیکار دارم درسته؟
جیمین با لپ هایی ک مطمن بود الان دگرگون شده سری تکون داد
" داشتم از اینجا رد میشدم که این دوست کله خرابت رو دیدم که سعی داشت با یه آلفا در بیوفته
جیمین ب یکباره نگاهشو سمت کوک داد چشم غره ای به کوک رفت
" آهان
جونگ کوک با تعجب پرسید
" جیمین ؟ شما همو میشناسید؟اسم اینو از کجا میدونی؟شوگا جواب داد
" من اسم دارم" خفه شو . بعدشم چرا پریدی وسط بحث ما
فک نمیکنم از اولین دیدارمون آشنایی صمیمی داشته بوده باشیم
جونگ کوک گفت_________________________________________
ووت و کامنت یادتون نره .
سوالی ام داشتید تو کامنت ها بپرسید.دوستدار شما ویکی ✨️
ВЫ ЧИТАЕТЕ
first meeting
Боевик《اولین دیدار 》 capell : tahkok Yunmin Namjin Genre: Omgavros. action . mafia .Smt " شده از جونم بگذرم از تو نمیگذرم واسه بودنت زانو میزنم حتی اگر زمین پر از شیشه باشه من واسه چشمات جونمم میدم ___ " اگر در آغوش کشیدن تو نامشروع است وعاشق تو ب...