part4🔞

286 20 6
                                    

به دور تا دور اتاق نگا کردم یه اتاق معمولی بود و وسایل مورد نیازم اینجا نبود ولی دلیل نمیشه نتونم اون کاری رو که میخوام انجام بدم شیشه مشروب و رو میز وسط اتاق گذاشتم و به سمت دختری که هنوز همونجا نشسته بود رفتم
با لحن سرد و دستوری گفتم
ـ همه لباساتو دربیار
چند لحظه خشکش زد ولی زود دست به کار شد به لباس زیراش که رسید دست نگه داشت
که عصبی لب زدم
- گفتم همه لباسات هرزه اونام لباسن زود باش
ترسیده بود ولی هیچی نگفت تند اونارم درآورد
کمربند مو درآوردم و تو هوا چرخوندم که صدای بدی ایجاد کرد
میدونستم ترسو تو چشاش ببینم و این لذت و به رگ هام تزریق میکرد
خوشبختانه اتاقای اینجا عایق صدا بود و مشکلی ایجاد نمیشد
ـ هیچ صدایی جز جیغ و ناله هات نمی‌خوام بشنوم غیر این باشه محکم تر میزنم
بدون اینکه لحظه ای فرصت درک موقعیت و بهش بدم اولین ضربه رو به کمرش زدم
جیغی زدو رو زمین افتاد جاش قرمز شده بود وچی لذت بخش تر از این صحنه ؟
به کارم ادامه دادم تا زمانی که حس کردم خسته شدم کنار کشیدم ، شیشه مشروب و برداشتم و به سمت تخت رفتم یه گوشه ش نشستم ، همه رو یه نفس رفتم سر کشیدم به منظره رو به روم نگا کردم از درد به خودش می‌پیچید و بی صدا گریه میکرد ولی اینو خودش خواسته بود و تقصیر من نبود
ـ بیا درمر روتخت دراز بکش و پاهاتو باز کن
ازم مثل سگ میترسید با وجود دردش کاملا مطیع کاری که گفتم و انجام داد با برخورد تن زخمیش با تخت قیافه ش در هم شدو ناله ای کرد
دستی به بین پاش کشیدم پوزخندی رو لبم نشست پس تموم مدت لذت می‌برده که آنقدر خیس شده
ـ دریاچه راه انداختی که هرزه
ولی اون که به این چیزا عادت داشت به هرحال یکی از جنده های اینجا بود با لوندی لب زد
ـ منتظر توعه واسه تو انقدر خیس شده
با لحن تحقیر آمیزی لب زدم
ـ ولی جنده ای که هر شب تو تخت یکیه لیاقت نداره کیرمو تو سوراخ گشادش حس کنه ولی خو حالا که آنقدر خیسی با این میتونم کمکت کنم و بطری خالی از مشروبو نشونش دادم
رنگش پرید و با تنه پته و لبخند چندشی گفت
ـ نههه نهه نیازی ی نیست خودتو به زحمت بندازی خوب خوبم بخدا خواست بره که محکم گرفتمش و پاهامو دوطرفه بدنش گذاشتم
حق داشت بترسه بطری زیادی کلفت بود و دراز بود
بدون هیچ رحمی محکم بطری رو رو سوراخ پشتش گذاشتم و فشار دادم اما هرکاری کردم داخل نرفت محکم تر فشار دادم که بالاخره چند سانت ازش تو رفت و دختر جیغ دلخراشی کشید حتی صبر نکردم عادت کنه و محکم تا ته واردش کردم که صورتش کبود شد و جیغ بلندی کشید
بی توجه به حالش شروع به عقب جلو کردنش کردم خونی که از بین پاش می‌چکید
بسیار لذت بخش بود ای کاش یه چیزی بود که باهاش می‌تونستم این یکی سوراخشم پر کنم ولی چیزی تو اتاق پیدا نکردم به عقب جلو کردن بطری ادامه دادم و اون تمام مدت فقط جیغ میکشید فقط درد بود و درد به سینه هاش چنگ زدم و محکم فشار دادمو کشیدم شون
بعد نیم ساعت که احساس کردم دیگه دردش غیر قابل شده بود بطری و در اوردم و به سینه و کون کبودش نگا کردم سوراخش که به رنگ بنفش میزدم و خون ازش بیرون می‌ریخت
مو هاشو گرفتم و مجبورش کردم جلو پام زانو بزنه انگاری که دردش خیلی بود که تا با زمین برخورد کرد رنگ صورتش قرمزو چشاش تا آخر باز شد زیپ شلوارمو باز کردمو شلوارو باکسرمو تا زانو پایین کشیدم عضو تحریک شدهم بیرون افتاد با خشونت ،کامل وارد دهنش کردم موهاشو کشیدم نگه داشته داشت خفه میشد و عق میزد بعد چند دقیقه که احساس کردم الانه که از هوش بره عقب کشیدم که یکم نفس بگیره دوباره شروع به عقب جلو کردن کیرم تو دهنش کردم و تو دهنش ارضا شدم دهن و دماغ شو گرفتم که مجبور شد همه شو قورت بده ، وقتی ولش کردم رو زمین افتاد لباسامو درست کردم و مقداری پول روش انداختم و
با نیم نگاهی به طرفش از اتاق خارج شدم ب سمت ماشینم رفتمو با سرعت بالایی به سمت عمارت حرکت کردم

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

صب که بیدار شدم بازم سر درد داشتم اونم بخاطر حجم مشروبی بود که دیروز خورده بودم رفتم پایین و بعد خوردن چند لقمه
به اتاقم برگشتم لباسامو عوض کردم و پایین اومدم اینجا این وقت صب عجیب ساکت بود !
اتفاقی افتاده !؟
به سمت در ورودی عمارت پا تند کردم بعله همه اینجا بودنو دور هم جمع شده بودن یعنی چی شده
با لحن محکمی گفتم
ـ اینجا چه خبره جیمین زود تر از همه برگشت و جواب داد
ـ ارباب نگهبانا جلو در عمارت پیدا کردن خیلی حالش بده لطفا اجازه بدین ازش مراقب کنم تا بهتر شه اینجوری ولش کنیم میمیره
همه اینا رو تند تند و با بغض گفت نزدیک تر رفتم که همه غیر از جیمین چند قدم عقب رفتن تازه تونستم اون پسرو ببینم
موهای لخت مشکی چشمایی که با وجود بسته بودن شونم جذاب بودن لبای خوش فرمش که بخاطر ضعف شدیدش تقریبا بی رنگ شده بودن، پوست سفیدش که با وجود اینکه رنگ پریده شده بود بازم زیبا بود همه و همه یه پسر کیوت و زیبا ساخته بودن
به چهره منتظر و ناراحت جیمین نگاه کردم و لب زدم
ـ باشه می تونه اینجا بمونه
وبا لبخند شیطانی ادامه دادم
- ولی هر چیزی بهایی داره ....



های گایزز 🙂
اینم پارت جدید
امیدوار خوشتون اومده باشه

 my lovely masterWhere stories live. Discover now