ازدست تاملینسون!!!

120 22 9
                                    

داستان از نگاه نفس

شب که رفتم خونه رفتم پیش بابا

-پدر شما ادرس استودیو رو دادی به هوتن اخه من برات اس ام اس کرده بودم

-نه من اصلا ندیدمش فقط فهمیدم به خاطر تموم شدن ویزاش و اینکه به خاطر ویزاش اقدام به تمدید نکرده دیپورت شده

-باشه من میرم بخوابم

وقتی رفتم طبقه بالا سریع لباسامو عوض کردم میخواستم بخوابم که هندزفری رو برداشتم و اهنگ رو پلی کردم و به هری فک میکردم که چه قدر امروز بهم کمک کرد و من خودم هری گرل بودم ولی فک کنم از قبل بیشتر دوسش دارم

داستان از نگاه هری

-مامان؟!

-بله؟

-سلام

-سلام خوبی پسرم؟شام میخوری؟

-نه مامان من اشتها ندارم شب بخیر

رفتم سمت اتاقم و بلوزمو در اوردم و دراز کشیدم رو تخت و شروع کردم به اهنگ گوش کردن که دیدم یه اهنگ شاد پخش شد یادم اومد که اینو امروز تو مصاحبه شنیدم و شاهکار نفس خانوم بود !!!یه دفعه یه لبخند اومد به لبم وقتی اهنگ تموم شد دوباره گذاشتم پخش شه و وقتی که میخواستم بخوابم گذاشتمش جزو اهنگ های مورد علاقم و خوابیدم

داستان از نگاه نفس

صبح با یه انرژی خوبی از خواب پا شدم و گفتم که از امروز باید قضیه دیروزو کلا فراموش کنم پس رفتم دوش گرفتم ویه شلوارک صورتی پوشیدم بایه بلوز سفید گشاد و کفشای ال استار صورتی و رفتم پایین

-سلام اقای بابا

-سلام دختر اقای بابا!

برا خودم اب میوه ریختمو ونشستم به خوردن

-نفس جان من باید یه موضوعی رو بهت بگم ...راستش من باید 1ماه یا شایدم بیشتر برم به امریکا و ژاپن برای کار شرکت و تو هم میدونم که با این شرایط که بعضی وقتا پیش میاد عادت کردی ولی ...متاسفم

-اتفاقا بابا منم باید بهتون میگفتم که برم تور با پسرا که 1ماهه پس خیالت راحت بابایی

-خب خوبه ریزه منم تنها نمیمونه

-چرا تو این دو روز همه به من میگن ریزه؟!!؟؟!؟!اون هری کله فرفری هم به من میگه

-به به چشمم روشن من برم ......

تلفن داشت زنگ میخورد که بابا برداشت

-الو؟سلام بفرمایید؟...اهان بله شناختم حالتون خوبه ؟........ممنون مرسی باشه به نفس میگم زودتر بیاد..راستی شما کله فرفری هستین؟

یه دفعه هرچی تو دهنم بود رو ریختم بیرون و فهمیدم هریه!!اصلا اون شماره خونه رو از کجا داشت که دیدم بابا داره میاد

love meWhere stories live. Discover now