*منطقه ی جنوبی*

2.2K 286 18
                                    

_خب ...

دستکش های چرم مخصوص کارش رو دستش کرد ... به خاطر سرمای اتاق به خودش لرزید و فکر کرد که از دفعه بعد حتما باید کتش رو موقع کارش توی این اتاق تنش کنه ...

_ آقای ...امم ...اسمت چی بود ؟

پرونده ی جلد چرمی کهنه رو از روی میز برداشت و یه نگاه بهش کرد .

_ آها ... آقای اسکات ...

تیغه ی کوچیک رو از روی میزی که با تجهیزات مورد نیازش پر شده بودن برداشت و رفت طرف مردی که روی تخت بسته شده بود ...

جسم بی جون روی تخت که مثل مابقی وسیله ها و دیوار ها سفید بود , شروع به تکون خوردن کرد ... مرد بیچاره جوری دست ها و پاهاش رو تکون میداد انگار که می تونست خودش رو آزاد کنه ...

_ن...نه ...لطفا ...نه ...

_چی نه آقای اسکات ؟

_ لطفا ... ن..نه ...

مرد به اسکات نزدیک شد و با لذت صدای فریادش رو , وقتی که تیغ روی گردن زخمی و کبودش کشیده میشد گوش داد .

اون به کارش ادامه داد تا جایی صدای فریاد های اسکات به خاطر عجز و ناتوانی تبدیل به ناله شدن .

_بهم بگو آقای اسکات ...

تیغ رو از گردنش دور کرد و لب هاش رو نزدیک گوشش برد . ...

_چی میبینی ؟ چه حسی داری ...

اسکات جوان از گوشه چشم های نیمه بازش فقطیه تصویر تار شده ازش میدید ...

چیزی برای گفتن نداشت ... نمی تونست حالش رو با کلمات بیان کنه ... این حس افتضاح رو ...

شکنجه گر وقتی جوابی نشنید دوباره دست به کار شد ... اسکات وجود اون تیغه سرد رو توی لایه های عمیق تر گوشت گردنش حس می کرد ...

بلند ناله کرد و اشک از گوشه چشمش چکید و بین موهای بورش گم شد ...

_ بهم بگو آقای اسکات ...چه حسی داری ؟

چشم هاش رو بست و زمزمه کرد :

_ ح...حس ...م...مرگ ...

_دقیقا ...حس مرگ چه حسیه ؟ برام توصیفش کن آقای اسکات ...

سکوت ... اتاق به قدری ساکت بود که گوش هاش زنگ می زد ...ولی این رو دوست داشت ...حس مرگ رو که توی اتاق پرسه میزد رو دوست داشت ...

بعد از دو دقیقه ...وقتی جوابی نشنید ... دستش طرف دیگه ی گردن مرد تقریبا تکه پاره شده ی روی تخت گذاشت و آه کشید ... تخت رو دور زد ...حالا درست پایین بدن پر از کبودی و زخم اسکات قرار داشت ... پارچه سفید رو روی تنش کشید ...

برگشت سمت میز ...

پرونده ی قدیمی رو دوباره به دست گرفت ... چند صفحه ورق زد ... روی صفحه آخر نوشت :

Welcome to hell(larry stylinson)Opowieści tętniące życiem. Odkryj je teraz