part 1

311 28 11
                                    

" نینا آماده ای؟! هواپیمات ۲ ساعت دیگه راه میافته "

" آره ولی ... استرس دارم "

"دخترم من بهت اعتماد دارم تو موفق میشی مطمئن باش "

" مرسی بابت همه چی ممنونم مامان "

" باشه حالا عجله کن وگرنه دیر میرسی "
...
الان یه تقریبا ۲ ساله از این مکالمه رو در روی من و مامانم گذشته و بدجور دلم براش تنگ شده چون خیلی وقته نمیبینمش ... من الان یکی از فینالیست های ایکس فکتر شدم و استرسم دو برابره اون روزه . خیلی خوشحالم از اینکه اینجام . هرگز تو عمرم فکر نمیکردم به این کشور بیام چه برسه که به این مرحله از ایکس فکتر برسم . فردا آخرین اجرای سرنوشت سازمه و خوشحالم که قراره یه آهنگ قدیمی از گروه مورد علاقم بخونم . سخته که بخوام جای پنج نفر بخونم ولی خب این کاریه که باید انجام بدم و خیلی براش زحمت کشیدم و تمرین کردم . آهنگ you and I واقعا فوق العادست میترسم با خوندنش گند بزنم به آهنگ ولی نه این کارو نمیکنم میدونم باید به خودم اطمینان داشته باشم.

" هی نینا برا فردا موفق باشی "

جیکوب اینو گفت . اون رقیب من برای مرحله آخره پسره خیلی خوب و مهربونیه و همچنین شوخ و صداش فوق العادست

" تو هم همینطور جیکوب "

بعد این مکالمه کوتاه رفتم به اتاقم و ساعت گذاشتم . باید برای فردا سر حال باشم و برنامه ریزیم کامل باشه .

___
صبح شد. تقریبا ساعت ۸ . از جام بلند شدم و تختمو مرتب کردم .دوش گرفتم یه صبحانه خوب خوردم که روز خوبی رو شروع کرده باشم و آروم آروم آماده شد. ساعت ۱۰ صبح آخرین تمرینم شروع میشه . من یه پیراهن آبی که دقیقا تا بالای زانوم میومد با یه کفش ورزشی سفید پوشیدم و موهامو دم‌اسبی بستم و یه آرایش خیلی ساده کردم چون از آرایش های سنگین و پررنگ بدم میاد .

خیلی سریع خودمو رسوندم سر تمرین و به موقع هم رسیدم ... شروع به خوندن کردم و سایمون برا آخرین بار اشتباهاتمو گفت و درستشون کردم ... تمرین دو ساعت طول کشید و من به هتل برگشتم و دوباره دوش گرفتم و یه سر به اینستاگرام ایکس فکتر زدم که ببینم فردا که برنده هارو اعلام میکنن چه کسی قراره اجرای زنده داشته باشه که یدفعه چشمم خورد به ....
_________
سلام :)
این اولین فن فیک منه و امیدوارم خوشتون بیاد 😊 البته فعلا نه فالوور دارم نه چیزی :|
ممنون میشم بخونین
آل دِ لاو ~ اِن

Promise (H.S)Where stories live. Discover now