تو عمرم همچین احساسی رو نداشتم . استرس ، ترس ، خوشحالی ، ناراحتی همه احساسات خوب و بد با هم جمع شده بودن و میخواستن منو در اون لحظه از پا در بیارن . ولی م نمیذاشتم بعد این همه تلاش نمیذارم هیچکس منو پایین بکشه (Nobody can drag me down😹)
و حالا من اینجام رو به روی کلی آدم و خودم خودمو به اینجا رسوندم . به سختی درس خوندم و تونستم در ۳ سال لیسانس بگیرم و سال دوم دبیرستانم رو هم جهش کردم تا یه سال زودتر تموم کنم. خیلی سخت بود ولی ارزششو داشت .
" و برنده امسال کسی نیست جز... "
و باز هم سکوت لعنتی کل تماشاچی هارو در بر گرفته بود . چشمامو بستم و دستامو مشت کرده بودم .
"نینا اسمیت"
برای یک ثانیه همه احساساتم از بین رفت . هیچی رو نمی شنیدم و انگار زمان ایستاده بود . اون اسم منو گفت آره این اسم من بود .
وقتی به حالت اصلیم برگشتم میتونستم جیغ و شادی یه سری از مردم که طرفدارم بودن رو حس کنم . اوه خدا اصلا باورم نمیشه . همه جا پر شده بود از کاغذای رنگی که از آسمون میریختن.
" هی نینا احساساتتو با مردم در میان بزار بگو الان چه احساسی داری. "
بعد از کلی جیق و داد و شادی و بغل کردن مجری میکروفن رو طرفم گرفت و گفت.
" من واقعا نمیدونم باید چی بگم .خیلی خوشحالم . از همهی کسایی که به من رای دادن ممنونم . از همهی کسایی که ساپورتم کردن از همه ممنونم . از مادرم ممنونم که به من این اجازه رو داد که دنبال آرزو هام برم و بهم یاد داد هیچی غیر ممکن نیس و دعا میکنم الان بتونه منو ببینه و باید بهش بگم که مامان عاشقتم ."
اشکای شوق بی اختیار از صورتم میریختن . با دستم پاکشون کردم .
"خب الان موقع آخرین اجراته . میخوای به چه آهنگی طرفداران سوپرایز کنی ؟! "
مجری گفت و میکروفونم رو آوردن و به من دادن تا مستقل کار خودمو انجام بدم .
"من امشب قرار نیست تکی اجرا کنم و از همهی کسایی که پشت صحنه هستن و همهی اونایی که الان بین بیننده های اینجا هستن و تو مسابقه بودن و حذف شدن میخوام بیان بالا تا با هم آهنگ آخر امشب رو اجرا کنیم . "
علامت دادم تا آهنگ رو بزارن که من روی موسیقی بی نظیر این اهنگ بخونم.... درسته آهنگ History..
شروع به خوندن کردم و وقتی به کورس اصلی آهنگ رسیدم همهی کسایی که قرار بود الان بیان رو صحنه ،حضور پیدا کرده بودن و باهام هم خوانی میکردن. در بهترین روز عمرم....
YOU ARE READING
Promise (H.S)
Fanfictionمن قول دادم پس میتونم... این زندگی منه و میتونم اون طور که میخوام تغییرش بدم حتی اگه تلخ باشه هیچی جلو دارم نیست این یه قول پیش خودمه....