Part 11

88 14 18
                                    

سلام :) ببخشید بابت تاخیر ! چند روزه این پارت رو نوشتم نمیتونستم آپ کنم نتمم ضعیف بود واتپد هم آپدیت نمیشد ! بالاخره امروز آپدیت شد و من میتونم این قسمتو بزارم 😊 و البته یه نکته میخوام اضافه کنم دوست دارم همشون (اعضای وان دایرکشن ) اون شخصیتی که همه ازشون میشناسنو داشته باشن و یکم خب داستان هم خنده دار تر میشه😁😂مثلا لیام یکم ددی بازی در بیاره و نایل شکموییشو خیلی بیشتر نشون بده و ادا بازی در بیاره و لویی هم با جوکاش همه رو بخندونه . زین هم مهربون باشه و بخاطر بازگشتش به گروه شاد و هری هم که پسر منحرف و خوشتیپمونه :)))) به منحرف بازیاش تو داستان نیازه 😹

داستان از نگاه هری‌

محکم بغلش کرده بودم . بوی عطرش عالی بود و خیلی آشنا . هیکل کوچولو و عروسکیش خیلی خوب تو بغلم جا میشد . ولی صبر کن ببینم من چرا بغلش کردم ؟! فقط بخاطر انتخاب یه لباس ؟! فکر کنم زیاده روی کردم کاملا معلومه که تعجب کرده . اصلا دوست نداشتم که اون لحظه تموم بشه . من چم شده ؟! این همه دختر هست دور و بَرم . شاید حتی اگه طرفدارم بود یکم گرم تر رفتار میکردم ولی اون زین گرله ! سریع ازش جدا شدم .

" آم... آقای استایلز چیز دیگه ای نیاز دارین ؟! "

اون دختره که اسمش جو بود ازم پرسید .

" نه ممنون همینا رو میپوشم ... من برم پیش بقیه فعلا "

گفتم و حتی اجازه ندادم جوابمو بدن و از اتاق بیرون اومدم . من چم شده ؟!

داستان از نگاه نینا

" نه ممنون همینا رو میپوشم ... من برم پیش بقیه فعلا "

گفت و با عجله از اونجا رفت . نتونستم جوابشو بدم زبونم بند اومده بود . یهو چی شد؟! بغلم کرد ؟! هنوز تو هنگ بودم که یهو جو خیلی شیک و مجلسی پرید وسط افکارم .

"واقعا ممنونم بابت هری استایلز وگرنه تا فردا در گیرش بودم و به هیچ جا نمیرسیدم . خب بریم سر لباس تو . چی مَد نظرته ؟! "

"خـ..خواهش کاری نکردم ! خب آهنگ I knew you were trouble رو که میشناسی ؟! میخوام لباسم یکم حالت اسپورت داشته باشه و در همون حال بدرد استیج هم بخوره . "

" دقیقا میدونم چی میگی ولی اسپورت زیاد نباشه بهتره ! الان یچی میارم نظرم اون بیشتر به اجرا و آهنگ میاد . صبر کن ..."

بین لباسا میگشت و از هر جا یچی برداشت . وقتی اومد پیشم لباسارو جلوم نگه داشت . یه بلوز آستین حلقه ای مشکی با شلوارک جین که خیلی خیلی کوتاه بود و یه بلوز حریر سفید. به نظر با هم خیلی مَچن . لبسارو از دستش گرفتم.

"و....... این کفشا "

یه جفت نیم بوت مشکی جیر(از همون مخملی ها منظورمه !) بهم داد . وای من عاشق نیم بوت !

"عاشقتم جو ! دقیقا میدونی من چی میخوام "

"باشه باشه کم قربون صدقم برو ! اینارو بپوش و بیا تا آرایشت کنم ."

با سر تایید کردم و رفتم تو اتاق پرو و لباسارو پوشیدم . لباسای خودمو تو دستم گرفتم و طرف آرایشگاه رفتم . جو داشت وسایلو برای آرایش آماده میکرد . تا منو دید علامت داد بشینم . وسایل رو گذاشتم مبل کوچولو اونجا و رو صندلی رو به روی آینه نشستم .

"خب با این لباس امکان نداره موهاتو ببندم ولی یه تغییراتی توش میدم . ناراحت که نمیشی؟! "

"البته که نه ! فقط کوتاهش نکن میخوام خیلی بلندش کنم . تازه اون رنگ موی دیروزم همینطور که گفتی با حموم پاک شد خیلی خوب بود."

" میخوام موهاتو چتری کن و البته که اون رنگ خیلی خوبه من تو کارم واردم "

"چتری ؟! آم خوب نمیدونم . تا حالا چتری نزده بودم موهامو اگه قشنگ میشه کوتاه کن ! "


جلوی موهامو کوتاه کرد و ته موهامو هم رنگ کرد . ایندفعه طلایی و رنگی‌که برا یه مدت بمونه !
بعد از اتمام کار ساعتو نگاه کردم . ساعت ۶:۳۰ بود و نیم ساعت دیگه برنامه شروع میشه. میترسم و استرس دارم . خیلی برای به اینجا رسیدن زحمت کشیدم ...

_____________

رای و نظر یادتون نره
آل دِ لاو ❤ اِن

Promise (H.S)Where stories live. Discover now