Part 9

107 15 16
                                    

د.ا.ن : نینا

صحنه زیبایی بود... برادرا بعد از ۵ سال دوباره کنار همن همو در آغوش گرفتن . وقتی زین رفت یادمه ۱۴ سالم بود و فقط گریه میکردم با اینکه گرلش نبودم ... ولی واقعا دوست نداشتم گروه از هم بپاشه صدای آرامش دهنده زین دیگه تو گروه نباشه ...

با اینکه بدون زین هم آلبومشون خیلی پر طرفدار شد و بعد دوسال دوباره شروع کردن به آلبوم دادن و هنوزم بهترین گروه دنیان با ۷ تا آلبوم فوق‌العاده ...

زین هم ۳ تا آلبوم تکیش خیلی عالی بود.

گریه هاشون تموم شده بود و الان داشتن با سایمون حرف می زدن و می‌خندیدن . سوالی که برام پیش اومده اینه.  زین چرا باید اینجا باشه ؟! نینای احمق مطمعنن اجرا داره ...

حس اضافه بودن میکردم تو اون جمعیت ‌. نایل و لویی داشتن مسخره بازی در میاوردن و لیام و زین هم از بغل هم جدا نمیشدن و بلند میخندیدن و سایمون هم از اتاق رفته بود و هری.... اوه اون کجاست؟

داشتم دنبالش می گشتم که یکی پشت سرم نفس کشید اولش ترسیدم ولی بعد مطمعا بودم که هریه .

" اوه کوچولو ترسوندمت ؟! "

" نه حدس زدم تویی و یه خواهشم ازت دارم ! میشه منو کوچولو صدا نکنی ؟! "

"نه خوشم میاد اینجوری صدات کنم . بهت میاد "

"خیلیا هم قد من هستن "

"ولی همون خیلیا قیافه با مزه و هیکل کوچولو ندارن "

" Ariana Grande که داره ! "

"از نظر من اون اصلا با نمک و بامزه نیست! خب از این بحث بگذریم داشتی اونجا میگفتی بحث قبلو ادامه بده "

تو رو خدا او سوال رو نپرس خواهش میکنم نپرس طرفدار کدوم یکیتونم.

"منظورت چیه ؟!"

پرسیدم و تو دلم فقط خواهش میکردم که نپرسه... خدایا این از امتحانات پایانی هم استرس زا تره !

"طرفدار کدوم یکیمونی ؟!"

نه تورو خدا نه....

"خب من....امممم....زین گرل ام."

"آهان..."

صداش خیلی خشک بود. مگه فرقی هم داره که من طرفدارش باشم با نه ؟!

"خب...." "بیاید ناهار من خیلی گرسنم"

هری میخواست یچیزی بگه ولی صدای بلند و گرسنه نایل نذاشت.


"خب فکر کنم من باید برم..."

بلند شدم و کیفمو برداشتم .

" چرا برای ناهار نمیمونی ؟! فکر کنم تا برسی به هتل رستورانش باز نباشه"

هری راست میگفت ولی من نمیتونم بمونم اونم بین این همه پسر ... دور و برم رو نگاه کردم سایمون نبود و جیکوب هم که حدود یه ساعته که نیس .

"اوه عیب نداره گرسنه نیستم...""خواهشا بمون"

نمیتونستم بگم نه...ازم خواهش کرد.‌ با سرم به نشانه بله جواب دادم و کیفمو روی همون مبل انداختم و باهاش به غذا خوری کوچیک اونجا رفتم.

گوشه میز نشستم و هری کنارم نشست .‌‌وقتی کوچیک بودم آرزو داشتم خواننده شم همیشه دلم می خواست با هری حرف بزنم و بگم که چقدر دوسش دارم ولی حالا... همون اول بهش گفتم که زین گرلم همه چیو خراب کردم....

همه مشغول خوردن ساندویچ بودیم نایل روبه روی من نشسته بود و وقتی بهش نگاه کردم لبخند بهم زد .  میتونم قسم بخورم لبخند اون باعث میشه لبخند رو صورت همه بیاد. همه ساکت بودن که یکدفعه هری سکوت رو شکست .

"هی زین ، یکی از طرفداران اینجاست "

گفت و به من اشاره کرد .

"واقعا ؟! تو طرفدار آهنگای منی !؟ یه زیکواد ؟! "

"اوهوم"

نمیتونستم جواب بدم... من زین رو دوست دارم و همینطور آهنگاشو ، ولی هری فرق داره....

"نینا اهل کجایی ؟! لهجت اصلا انگلیسی و آمریکایی اصیل نیست .فامیلتم یکم به نظر تغییر دادست . نینا اسمیت "

لیام پرسید . بازم از اون سوالایی که نمیخوام جواب بدم....

"خب من مال کشور ...."

______________________________________________

سلاااام:))) اومدم باز ببخشید دیر شد !از صبح تا ساعت ۸ بیرون بودم تازه رسیدم خونه سریع نوشتم ! ببخشید اگه خوب نشده با عجله بود . میخوام یچیزی رو هم در مورد شخصیت نینا بگم ‌. خب اون نقشش رو هیچ کس بازی نمیکنه و میتونین تو ذهنیتتون خودتونو جای نینا بذارید.
رای و کامنت یادتون نره
تا آپدیت بعد خدافظ

آل دِ لاو ~ N

Promise (H.S)Where stories live. Discover now