Part 17

78 10 9
                                    

داشتم آهنگمو اجرا میکردم و غرق در آرامشی که با خوندن و آزاد کردن صدام بدست میارم بودم . ولی انگار یه چیزی روی حرکات من سنگینی میکرد

آره وقتی هری داره نگاهم میکنه برام سخته که بخوام آهنگ بخونم. اون از استیج زیاد دور نیست و من از همین فاصله و با این نورپردازی کم و تاریکی میتونم براقیت چشمای هری رو ببینم . اون خط زیبایی که دور چشمای سبز خاصش از این فاصله دیده میشه و مردمک چشماش که بخاطر نور کم درشت شده سبز بودن چشماش رو تقریبا مخفی کرده .

من این چیزارو میتونم با یه نگاه سطحی بهش از راه دور ببینم . آره دروغه نمیتونم ببینمش ولی انقدر به عکساش نگاه کردم که کاملا میتونم قیافشو تو این زمان حدس بزنم .

بالاخره اجرام تموم شد و رفتم سر جام با همون لباس مشکی نشستم . یکم طول کشید که از بک استیج به اینجا برسم . به صحنه نگاه کردم و سلنا رو روی صحنه دیدم . شروع به حرف زدن کرد و جیغ ها و دست زدن های همه آروم شد.

" الان زمان انتخاب بهترین آلبوم ساله و من مطمعنم که همتون منتظر این بودین . قبل اینکه اسم برنده رو بگم اسم کاندید ها رو اعلام میکنم ..... تیلور سوییفت" بعد از گفته شدن اسمش سر و صدا زیاد شد " دمی لواتو " و باز هم جیغ مردم " جاستین بیبر " خب بعدی "واندایرکشن " جیغ مردم هزار برابر بیشتر شد . حتی منم دست زدم و یه سوت کوتاه زدم و نایل رو دیدم که با یه لبخند. بهم چشمک زد " و آرتیست جدیدمون.... نینا اسمیت " صدای دستا بلند بود ولی زیادی بلند واقعیتش تعجب کردم .

سلنا ادامه داد " و برنده امسال ما کسی نیست جز ...... نینا اسمیت "

چی وات د فاک؟! البوم واندی واقعا فوق العاده بود چرا من ؟! بی اختیار اشکام سرازیر شد و از جام بلند شدم. تیلور بغلم کرد و بعد به سمت استیج راه افتادم . اون لوح تقدیر (نمیدونم چی بهش بگم -_-) رو از سلنا گرفتم و کوتاه بغلش کردم و روبه میکرفون کردم و با گریه شروع کردم به حرف زدن.

". خیلی ممنونم واقعا ممنونم بابت این که الان اینجا هستم و شاید من حتی لیاقت اینجا بودن رو ندارم. از مادرم ممنونم که حتی الان زنده نیست که بتونه منو ببینه و بهم حتی یک ذره هم که شده افتخار کنه و یا برادرم که بیاد و منو در آغوش بگیره . با اینکه نیستن ولی ازشون ممنونم ... و باید بگم که کاندای این جایزه خیلی بهتر از من هستن .اوه خدا من با کی شوخی میکنم من یه دایرکشنرم والان ناراحتم که اونا نبردن . " جمعیت با شنیدن اسم واندی جیغ کشیدن و سوت و دست زدن " بازم خیلی ممنونم "

گفتم و از استیج پایین اومدم . من یه لوح دیگه هم برای خواننده پاپ زن گرفتم و خب برام تعجب آوره که گرفتمش‌.

مراسم تموم شد و واقعا منتظر بودم که برم خونه. رفتم تو ماشین و جو رو دیدم که نشسته و تو موبایلش غرق شده.

" خب آماده ای بعد یه روز خسته کننده بریم خونه ؟! "

از جو پرسیدم و لبخند زدم .

" ما قرار نیست بریم خونه نینا "

گفت و همچنان تو گوشیش غرق بود .

" چی ؟! منظورت چیه جو؟!"

" نینا تو باید به افتر پارتی هم بری و این از طرف مودست به صورت دستور اومده "

اینو گفت و ادامه داد
" ما میریم به نزدیکترین هتل و لباسهایی که برات آوردم رو عوض میکنی و میریم به افتر پارتی ‌. اونجور که فهمیدم یه نفر از شرکت مودست اونجاست و باهات کار داره "

آب دهنمو قورت دادم و با سر حرفشو تایید کردم و مطمعنم اون ندید چون اون گوشی لعنتی تو دستشه .

یه لحظه یاد حرف هری که در مورد مودست زد افتادم و توی مغزم اکو شد.

"به جهنم خوش اومدی"

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

خب سلاااام !
قرار بود داستان فردا آپ کنم ولی الان آپ کردم :)
با اینکه کسی نمی خونه ولی چه دختر خوبیم😀

راستی من شماره مودست منیجمنت رو دارم 😝

خب تا آپ دیگه خدافظ همگی😸👋

All the love ♪ N

Promise (H.S)Where stories live. Discover now