part9

7.3K 551 16
                                    

اسمات mr.secret
(پارت نهم)
حاا من ب میز تکیه داده بودم .دستام دوطرف صورتش بود زبونمو کردم تو دهنش و کشیدم رولباش و لب پایینشو اروم گاز زدم .. اه خفه ای از گلوش دراومد ..فاک این اولیش بود و من به طرز عجیبی داشتم سفت میشدم..
هری کاملا بهم چسبیده بود و یکی از پاهاش بین پاهام بود وخودشو بهم فشارمیداد.
هنوز داشتم لباشو مزه میکردمو میخواستم بازم ببوسمش که لباشو ازم گرفتو سرشو برد زیر گلوم و شروع کرد به بوسیدن ..خیسی لباش و نرمیش رو پوستم وکاملا احساس میکردم اون صداهایی که از بوسش بود باعث میشد ناله بزنم ..
این عالی بود..
گردنمو خیس میکرد و میبوسید و جوری مک میزد که مطمئنم کبود میشدن...
تنها کاری که میتونستم بکنم این بود که سرمو بدم عقب و سعی کنم نفس بکشم...
دستشواروم برد زیر تی شرتم و کشید روبدنم با پاش ک وسظ پاهام بود به دیکم فشار اورد...
یه تکون خوردم و دهنم باز مونده بود..میتونستم سفت شدن سرعمو با همین یه فشارش حس کنم و ناله زدم
-اه... فاک.. ه..هری ...
همینطور که چشماش بسته بود خندید..میدونست داره چه بلایی سرم میاره...
تی شرتمو داد بالاتروبا یه حرکت دراوردش و پرت کرد رومیز..رو سینم رو میمکید و دستشو رو گودی کمرم حرکت میداد ..دستمو رو کمرش گذاشتم.. نوک سینمو گاز گرفت ناخوداگاه به کمرش چنگ زدم و نالم باعث شدخودشو بیشتر بهم بچسبونه سرشواروم اورد بالا و داشت به بدن لختم نگاه میکرد..
خماری تو چشماش داد میزد .. دکمه های پیراهنشویکی یکی باز کردم و از تنش دراوردم.. و انداختم زمین _لو...تو خیلی زیبایی..
خندیدمو سرشو کشیدم جلو و دستمو فرو بردم تو مو.هاش دوباره لباشو کشیدم تو دهنم اونم داشت همراهیم میکرد ..
هری دیکشو چسبوند به رونم .میتونستم حس کنم که اونم سفت شده..و همونطور که میبوسیدم دستاشو از پشتم برد پایین تر و از روی شلوار کونمو فشارداد..
یه الکتریسیته سریع ازم رد شد و تکون خوردمو زیر لب گفتم
-شت...
هری همونطور که فشارش میداد وبا چشای بسته داشت کنار گوشم رو میک میزد گفت
-حالا فکرکنم مطمئن شدی که گی ای...
همونطور که چشمام بسته بود خندیدم ..
صداش دورگه شده بود ...
-فکرکنم نصف زندگیم به فنا رفته..
جاموباهاش عوض کرد و رو زانوم نشستم ..سعی میکردم که کمربندشو باز کنم..
از حرکت سرعم یکم جاخورده بود وداشت ازبالا نگام میکرد..همینطور که داشتم با کمربندش کلنجار میرفتم گفتم
-فکرنکن تابحال باپسر نبودم...پس ساک زدنم بلد نیستم..من به اندازه ی موهای سرت گی پورن دیدم...
خندید و به شلوار و باکسترش که داشت میرفت پایین نگاه کرد
تا زانوش اوردم پایین ..OH..MY ..GOODNESS
هری خیلی بزرگ تر از من بود..همینطور بهش زل زده بودم یکم صداشو صاف کرد و گفت
-چیه.. توگی پورنا اینقدری نبودن؟
همونطور که به دیکش زل زده بودم گفتم
-نه دارم به این فکرمیکنم که قراره پاره شم..
وقبل از اینکه هری حرفی بزنه سر دیکشو کردم دهنم..
میخواست بخنده که خندش تبدیل به اه شده ..چشماشو بست و سرشو داد عقب..زیر لب یه فاک گفت..
سعی میکردم تا جایی که میتونم دیکشو تو دهنم فرو ببرم ..ولی بازم کاملشو جانمیشد..
سرمو عقب جلو میکردم ..درست همونطور که دیده بودم زبونمو دور دیکش میکشیدم.. هریم داشت کاملا سفت میشد و تو دهنم داغ شده بود..
. با لذتی میخوردمش که انگار دارم خوشمزه ترین چیز دنیا رو میخورم..اون واقعنم خوشمزه بودم..یعنی طعم خاصی داشت که همین باعث میشد با حرص بیشتری تو دهنم تکونش بدم ...
صدای ناله های بم هری هم که از ته گلوش در میومد بهم انگیزه میداد .. لعنتی بخاطر توئه که داره ناله میکنه ..دیکشو تا گلوم بردم و عق زدم هری داشت نگاهم میکرد و گاهی حس میکردم کمرشو میده جلو تا بیشتر بخورمش و منم بیشتر تو گلوم فرو میبردمش
همونطور که سرشو میبرد عقب گفت
-فاک لویی... مثل اینه فیلمارو سه بعدی نگا کردی نه؟
و من بیشتر و بیشتر فرو بردمش ..گلوم داشت اذیت میشد ولی صدای هری باعث میشد حتی بخوام تا معدم فرو ببرمش تا صدای لعنتیشو بیشتر بشنوم..
-ف ا..ا.ااا ک ...ای ن عا..لیه..
هری نفس نفس میزد وبا دستش سرمو بیشتر فشار میداد و منم با تمام وجودم داشتم براش ساک میزدم که زیزربغلمو گرفت و کشیدم بالا..
_دلت نمیخواد که همینجا همشو هدر بدم که؟هوم؟
همونطور که دور لبو لیس میزدم با لخند نگاهش کردم و میخواستم یچیز بگم که
برگردونم و به میز تکیم داد و خودش رو زمین زانو زد و شلوارو باکسرمو یهوکشید پایین واروم دستشو از رونام میاورد بالاتر ...
#MAT

mr.secretWhere stories live. Discover now