Chapter 8

3.9K 525 291
                                    

"شما مطمئنا  دیوونه اید.من مادرشم هرجوری هم که باشه مطمئنم که اون پسره."

"خانم استایلز من..."

"خانم کاکس ."(Cox)

"ببخشید. خانم کاکس، میتونم توضیح بدم و اگه بهم اجازه بدین که یه سونوگرافی بگیرم میتونم بارداری رو براتون ثابت کنم."

آنه فقط نشسته بود اونجا و خیلی عصبی بود ، هری هم از شدت شوک یخ زده بود پس جما صحبت کرد.

"اممم، بله لطفا" دکتر ساگ سرش رو تکون داد و به آرومی هری رو روی تخت خوابوند همونطور که یه دستگاهی رو چرخوند و صفحه اش رو روبه روی اونها قرار داد.

اون یه بطری ژله  رو روی دسته هاش ریخت و روی شکم هری گذاشت  همونطور که دستگاه رو روشن کرد.

فورا یه تصویر سیاه و سفید روی صفحه معلوم شد وصدای یه ضربان قلب خیلی سریع توی اتاق پخش شد.

اشک چشمهای آنه رو پر کرد همونطور که دستش رو از روی شوک روی دهنش گذاشته بود.

هری حامله بود.

"هری تو تقریبا توی هفته ششم هستی و بچت تقریبا اندازه عدسه الان. اشکال صورتش کم کم داره شکل میگره به خوبی."

هری فقط به صفحه با یه نگاه خالی زل زده بود .

"چطوری همچین اتفاقی افتاده؟" آنه باز شروع کرد به حرف زدن ، الان تقریبا آروم تر بود.

"خب اگه به اینجا خوب نگاه کنید..."دکتر گفت همونطور که به صفحه اشاره میکرد.

"این رحم هریه، اینها هم تخمدان ها و مجراهای رحمی هستن، و این هم دهانه ی رحمشه که به جای وصل شدن به واژنش طبق معمول، به مقعدش وصل شده. و اونهم ...اونهم بچه اس."

دکتر گفت همونطور که به یه نقطه ی سیاه که شبیه لوبیا بود اشاره کرد.

"ولی خب چرا هری این چیزهارو داره؟ این الان معلوم شده؟ شما فکر میکنید دکتر موقع تولدش باید به ما میگفته.من نمیفهمم واقعا.یعنی شما میگید که اون دختره؟"

"نه هری چیزیه که ما بهش میگیم دوجنسه.این نادره اما من چندتا مورد اینطوری داشتم.، اگرچه هری تنها موردیه که من شنیدم که دوتا دستگاه تناسلیش فعال باشه.اون اولین موردیه که کشف شده و مطمئنا از طریق پزشکا به عنوان یه مورد آزمایشی تحت نظر گرفته میشه..."

"نه" آنه فورا داد زد.

"پسر من قرار نیست موش آزمایشگاهی بشه، هری پسره ، اون بچه ی منه."

"خب شما میگید که نمیخواید این حاملگی اتفاق بیوفته؟"

"خب مطمئنا من نمیخوام . فقط این نیست ، اون یه پسره ، من حتی نمیخوام واسه دخترمم همچین اتفاقی الان بیوفته.اونها خیلی جوونن ،اونها خودشون هنوز بچن.هری شانزده سالشه و پدردیگه اش هفده سالش.این به هری بستگی داره هرچیزی که اون انتخاب کنه من حمایتش میکنم و دوسش خواهم داشت مهم نیست چیه"

But I'm a boy {Mpreg} [ Persian Translation ]Where stories live. Discover now