از Louis_tomlinson : لعنتی لعنتی لعنتی
از ZaynMalik : چی شده ؟
از Louis_Tomlinsom : به فاک رفتم :/
از ZaynMalik : برای بار دوم میپرسم چی شده؟
از Louis_Tomlinson : نسمسمشمشادسوشتشنمشجشمشمشمنشنش
_
لویی گوشیش رو پرت کرد بعد از اینکه پیامو سریع به زین فرستاد . هری از تی شرتش اون رو گرفته بود .
" ببین چه غلطی کردی " اون داد زد ." من هیچ کاری نکردم " لویی سریع داد کشید ."من نمیدونم راجب چی حرف میزنی " اون بازوشو از دستای هری بیرون کشید .
هری اون رو سمت پله ها هل داد و حالا این لویی بود که کنارش زانو زده بود و به کفش های رنگیش نگاه میکرد . " سه ملیلیونو و پنجاه پند بخاطر تو هدر رفت و دستای بدترکیبت باید همه ی رنگا رو از روشون پاک کنه " هری داد زد .
" نه من اینکارو نمیکنم" لویی تلو تلو خورد قبل از اینکه دوباره به هری نگاه کنه و سرجاش بشینه .
"ما فقط ده دقیقه توی اون کلاس بودیم کصکش .و تو تمام این مدت سعی میکردی حواسمو پرت کنی میخواستی بهت توجه کنم و خب حدس بزن چی جقی . این حیله هات هیچوقت قرار نیست رو من جواب بده ." هری داد زد . لویی نگاش نکرد . در عوض تلاش کرد موقعیتشو تو اون راهرو دانشگاه درک کنه . به هر حال چشماش جایی دقیقا کنار کفشای رنگی هری رو نگاه کرد .
هری از عصبانیت غر غر کرد ، اون لویی رو از بازوش تو مشتش گرفت وبلند کرد و به دیوار چسبوند . " گوش کن گوه کوچولو. ما هیچ وقت قرار نیست با هم باشیم . پس تمومش کن . نگاه کردناتو تموم کن . حتی نزدیک من نفس هم نکش ." هری انگشت شستش رو محکم رو گونه ی لویی فشار داد
لویی تلاش کرد تا دست هری رو کنار بزنه .
" من هم نمیخوام باهات باشم " لویی داد زد
" هه نه باباااا ، این تنها چیزیه که بعد هرزگیت میخوایش " هری گفت ." من تمام هفته با توی پر ادعا حرف نزدم " لویی سر جاش ایستاد و به هری خیره شد .
"در کنارش ....." لویی بلند خندید . " شنیدم که سایزت بادومیه " اون نیشخند زد. خم شد تا گوشیش رو برداره و از کنار هری رد شد .____
از Louis_Tomlinson : خیلی خب من به فاک رفتم .
از ZaynMalik :بله درجریان هستم ....حالت خوبه ؟
از Louis_Tomlinson :اره چرا نباید باشم ؟
از ZaynMalik : همین یخورده پیش جلو اون همه ادم انداختت رو زمین . منظورم اینه که .....
از Louis_Tomlinson : اوه لطفا . من دیکش رو تو خودم دارم درست قبل از اینکه تو بتونی به لیام بگی که دوسش داری .
از ZaynMalik : وات د فاک من اون بچه رو دوست ندارم
از Louis_Tomlinson : دروغ میگی. در کنارش ....دیدی چقد جذاب میشه وقتی عصبی میشه . اوه خدای من .
از Louis_Tomlinson : فقط تصور کن همونقدر موقع سکس عصبی باشه .
از ZaynMalik : بای
از Louis_Tomlinson : :)
_
از Harry_Styles : تو کدوم گوهی هستی؟
از Bigbumxox : من ......
بیونسه ام :) (😂😂)
از Harry_Styles : دهنت و ببند
از Bigbumxox : خیلی خب اقای یابنده ی جوک بهتر از خودش که اونارو میسازه.
از Harry_Styles : تو کدوم خری هستی ؟
از Bigbumxox :بیا * عکس میفرسته*
از Harry_Styles : این یه مرغه .
از Bigbumxox : اره . خب ؟
از Harry_Styles : زود باش کله تخمی تو کی ای؟
از Bigbumxox : مهمه ؟
ازHarry_Styles : تو منو بادومی سایز صدا زدی . پس لویی تاملینسون .....تو اونو میشناسی؟
از Bigbumxox : اممم .....نه کاملا ....
از Harry_Styles : خوبه. فقط میخواستم بدونم . لعنت به اون کارایی که باهاش کردم . اون بد جوری منو تو دام خودش انداخته .
از Bigbumxox : خنده داره ....واو ..دوستش داری یا ازش متنفری ؟
از Harry_Styles : بیشتر شبیه اینه که ازش بیزارم .
از Bigbumxox : اوه
ازHarry_Styles : خب حقیقتا ....نمیخوام دروغ بگم
از Bigbumxox : چی روووو ؟
از Harry_Styles : اون باسن خوب و قشنگی داره .
از Bigbumxox : مرسی
از Harry_Styles : چی؟
از Bigbumxox : .....تا دیروز زبون بسته بودیااااا . ولی نگا کن الان چقدر جذاب و هات شدی اینو گفتی .
از Harry_Styles : وات د فاک؟
از Bigbumxox : الحق که هستی :)
__________________
Yasi
مرسی که میخونید :)
YOU ARE READING
Twitter [L.S] persian translation
Fanfictionاز @louis_Tomlinson: این آخرهفته پارتی داریم. اگه باحالی برو اگه @Harry_Styles هستی بمون خونه در جواب لویی @Harry_Styles: تو یه عوضی هستی و خودتم میدونی در جواب هری @Louis_Tomlinson : آره یه عوضی که تو بطور انکار ناپذیری میخوایش *complete*