_
از Harry_Styles : لو . ناک ناک .
از Louis_Tomlinson : بله ؟ کی اونجاست ؟
از Harry_Styles : ای لاو
از Louis_Tomlinso : ای لاو کیه ؟
از Harry_Styles : ای لاو یو ❤
در جواب
از HeyItsLiam : واو شما دوتا اسکلیددر جواب به لیام
از NiallHoran : خفه شو لیام . این خیلی کیوتهههه !درجواب به نایل
از ZaynMalik : نه من با لیام موافقم این خیلی احمقانست .از Harry_Styles : الویز ( Always ) @Louis_Tomlinson
از Louis_Tomlinson : یو (you ) @Harry_Styles .
در جواب :
از ZaynMalik : خدایی خفه شید شما دوتا همین هفته ی پیش رل زدید 😒
از Louis _Tomlinson : واقعا ؟ حس میکنم ماه ها گذشته .
از Harry_Styles : دقیقا ! واقعا گذشته . حدس میزنم وقتی شخص مناسبت رو کنارت داری گذشت زمان رو حس نمیکنی 😏.
در جواب :
از HeyItsLiam : در واقع زمان وجود داره . زمان یه ساخته ی دستی توسط انسانه که به انسان کمک میزنه وقت هایی رو برا انجام کار هاش داشته باشه .
از NiallHoran : به هر حال کسی به حرفات اهمیت نمیده لیام .
از ZaynMalik : من میدم .
از HeyItsLiam : هاه . مرسی زین :) .
از NiallHoran : اوق شما دوتا هم رل زدید ؟
از ZaynMalik : امم چی ؟ نه .
از NiallHoran : واقعا ؟ منتظر چی هستید ؟ تو تقریبا عشقتو نسبت بهش جار زدی ! بعدی چیه ؟
از ZaynMalik : میشه خفه شی نایل .
از HeyItsLiam : ام . اره . زین فقط دوستمه :) . چیزی که هفته ی پیش گفته شد یه گفتوگو بود که مطرح شد و الان همه چیز خوبه :)
.....
از NiallHoran : این چیزیه که تو فکر میکنی ؟ منظورم اینه که ....من فقط چیزی رو گفتم که با چشمام دیدم .
.....
.....
از NiallHoran : زِد ؟ لیام ؟ اوق . شما دو تا رو عصابید . اوه و فاک می .
از NiallHoran : از این منتفر نیستید وقتی دو تا زوج نمیتونن عادی رفتار کنن ؟ @ لو @ هری . برید تو اتاق کاراتونو کنید لعنتیا .
لویی رو لبای هری لبخند زد ، و عقب کشید وقتی حس کرد گوشیش داره ویبره میره . خندید وقتی توییت اخر نایل رو دید . میخواست جوابشو بده وقتی هری خجالت زده لباسش رو گرفت و اون رو به خودش نزدیک کرد .
قبل از اینکه لویی بتونه چیزی بگه دوتا بالش بهش برخورد کرد . اونا برگشتن و نایلو دیدن که بهشون خیره شده .
درسته ، چون اونا قرار بود رویه پروژه برای مدرسه کار کنن اما هری و لویی نمیتونستن برای چند ثانیه دستاشونو کنار بدنشون نگه دارن . چشماشونو چرخوندن ، لویی به نوت بوک بزرگش نگاه کرد و برگشت تا به کار ادامه بده .
" خب، این عجیبه ." لویی گفت . "لیام اینجا نیست تا با ما کار کنه ؟ پس الان افتاده گردن ما ؟ نه ، فکر میکنی برای چی از زیر کار در رفته ؟ درواقع خواسته مارو به راه درست هدایت کنه . "
"اون گفت دیگه نمیخواد کمکمون کنه وقتی اخرین بار ولش کردیم تا تنهایی انجامش بده ." نایل زمزمه کرد .
همون لحظه صدای زنگ گوشیه لویی بلند شد . اون چک کرد و دید لیامه .
" اوه صبر کن ، خودشه ... میخوام بدونم چی میخواد " لویی جواب داد ، و تمام چیزی که شنید صدای نفس های سنگینی بود که پشت خط میومد . میخاست چیزی بگه وقتی -"لیام مطمئنی ؟" یه صدا شبیه صدای زین . و بعد یه ناله که گفت اره ، و بعد صدای یه ناله ی بلند تر .
"قطش کن . قطش کن . قطش کن " هری زیر لب هیس کشید . لویی یخ زده بود پس هری گوشی رو از لویی گرفت .
"صبر کن ، تو هم شنیدیش؟ " زین گفت اما هری به موقع گوشی رو قطع کرد.
هر سه ی اونا با چشمای که از حدقه داشت بیرون میزد بهم زل زدن .
_
از NiallHoran : ادمای احمق .
از Louis_Tomlinson : خب......الان دیگه میدونیم @زین و @لیام کجا هستن .....
از Harry_Styles : راجبش فکر نکنین ولی یادتون باشه گوشی ها هم میتونن ادمارو لو بدن .
__
از NiallHoran : وقتی دوستات با هم رل میزنن و تو هنوز سینگلی :( ......
______
The end
______Yasi
اینم از این داستانننن 😂😂😂 خدایی عاشقش بودممم .... شما چطور ؟
ممنون که همراهی کردین و با کامنت و وویت هاتون بهمون روحیه دادین ......دوستون داریم و امیدواریم از ف ف لذت برده باشید
Yasi Stylinson
Naqmeh
Soso۹۶ / ۷ / ۱۴
YOU ARE READING
Twitter [L.S] persian translation
Fanfictionاز @louis_Tomlinson: این آخرهفته پارتی داریم. اگه باحالی برو اگه @Harry_Styles هستی بمون خونه در جواب لویی @Harry_Styles: تو یه عوضی هستی و خودتم میدونی در جواب هری @Louis_Tomlinson : آره یه عوضی که تو بطور انکار ناپذیری میخوایش *complete*