Chapter thirteen

1.6K 315 145
                                    

از ZaynMalik : اره اما اون ماله منه . :)

از Harry_Styles :داداش . کام آننننن .

از ZaynMalik : :*

از Harry_Styles :  فاک به تو و اون ..

از ZaynMalik : خب .اینم حرفیه .

از Harry_Styles :  از اونجایی که اون راحت گول میخوره :)) ما میبینم قراره چی بشه .

از ZaynMalik : نه به این راحتیا اما البته که میبینیم چی میشه  .

لویی تلاش کرد تا دوباره توییتر رو نصب کنه ، و البته دی ام های زیادی از هری دریافت کرده بود . لویی بلند خندید و دستشو جلو دهنش گرفت . "چرا داری میخندی ؟" زین پرسید

" خنده داره ، تو اینطور فکر نمیکنی؟ "لویی پرسید

"اره یجورایی  " زین تایید کرد

"اوه مسنسننشمممشمشمشممشمشمشممشم"
لویی داد کشید

" چیه ؟ فاک " زین نعره کشید

"هری دوباره منو فالو کرده ، اون منو بلاک کرده بود ، این چه معنی ای میده ؟" لویی پرسید

زین چشماشو چرخوند ، به نوک بینیش نگاه کرد و سعی کرد نفس عمیق بکشه ."این یعنی اون یه لعنتیه که تشنست  برای به فاک دادن، چه دلیل دیگه ای میتونه داشته باشه ؟ "

"خیلی وقته گذشته با کسی نبودم زین  ، باسن من خیلی تنگه " لویی زبونشو بیرون اورد و زبون درازی کرد . زین ادای بالا اوردن  در اورد .

از Harry_Styles : سلام کله گوهی

از Louis_Tomlinson : چه رمانتیک  .

از Harry_Styles : قرار گذاشتن با زین چطور پیش میره ؟
( چون همش با زین میگرده اینو میگه )

از Louis_Tomlinson :  چرا باید برات مهم باشه اصن به تو چه

از Harry_Styles : الحق که بی فایده ای

از Louis_Tomlinson : اره ولی از یه لحاظ دیگه قابل استفادم .

از Harry_Styles : من تو فاز باسن های بیمزه نیستم

از Louis_Tomlinson : تو ارزوته بدونی چه مزه ایم ...

از Harry_Styles : نه ، نه داری اشتباه میزنی  .

از Louis_Tomlinson : این خنده داره ، تو گفتی خیلی چیزارو دوست نداری اما الان اینطوری به نظر نمیرسه هر روز داره به علایقت اضافه میشه و باسنمم یکی ازوناس

از Harry_Styles : وات د فاک ؟

از Louis_Tomlinson  : بای عزیزم  :)

هری دیگه دی ام نداد ، و لویی فکر کرد که این اخرشه . تا روزی که هری لویی رو دنبال کرد و اون رو تو دستشویی پسرونه مدرسه گیر انداخت.

لویی تقریبا سعی میکرد یه وقت ازاد به خودش بده . اون باید زین رو پیدا میکرد تا باهاش حرف بزنه ولی زین باید امتحانش رو تموم میکرد . لویی به سینک دستشویی تیکه داده بود پاهاشو تکون میداد ، که در دستشویی با صدای ترسناکی باز شد و به دیوار کوبیده شد.

Twitter [L.S] persian translationWhere stories live. Discover now