Chapter 13

4.9K 354 175
                                    

اینجا یخورده برمیگردیم عقب به وقتیکه لیام نایل و زین و میبره خونه. ;)

یچیزی میخواستم بگم اونم اینه که چون ما اسمای جداگونه واسه لباس‌زیرامون نداریم بدونید که :
وقتی میگم باکسر همون شرت پاچه داراس / شرتک.
وقتی فقط میگم شرت در اصل دارم بریف و میگم ، این شرت تنگ مردونه بدون پاچه‌ها.

خب اینم حل شد بریم سراغ داستان.

____________________

گوینده راوی.

نایل و زین بیرون خونه لویی منتظر حضور اربابشون بودن. زین کاملا بدون حرکت وایساده ، میدونه وول خوردن به ارباب کمک نمیکنه. نایل در طرف دیگه ، بنظر میاد نمیتونه اونقدری آروم بمونه که یادش بیاد این یکی از قانونای لیامه ، که بیش از حد تکون نخوری. اما بلوند نمیتونه اعمالشو کنترل کنه محض رضای خدا. دیگه نزدیکه حمله عصبی بهش دست بده چون میدونه ایندفعه دیگه حسابش رسیدس‌. فحش دادن البته که دلیلیه که نایل تو وحله‌ی اول اینجاست ، هدف مدرسه اینه که همینو درست کنه. چیزیه که لیام میخواد درست کنه. نایل مزه اولین تنبیهشو امروز میچشه و میترسه ازینکه چی میخواد باشه. دیگه هریو نداره شب بغلش کنه یا برعکس. نمیدونه اصلا لیام آرومشم میکنه یا نه. زینم اونجا وایساده به مشکلات خودش فکر میکنه ، امکان نداره به کمک کردن به نایل علاقه‌ای داشته باشه. اگه حقیقت بخواد گفته بشه نایل اصلا نمیدونه زین برای چی اینجاست ، تمام چیزیکه میدونه اینه که این پسر خیلی مطیع لیامه ، یعنی هر دستور و خواسته‌ای داشته باشه زین میدوئه. دیشب وقتی برای اولین بار همو دیدن و وقتی نایل میخواست یه مکالمه‌ای باهاش شروع کنه زین انقد ساکت موند تا لیام بهش اجازه داد هروقت که بخواد میتونه باهاش صحبت کنه. حتی اونموقعم زین بزور چند کلمه باهاش حرف زد.

Boys Divisional School Of Manners - Persian TranslationWhere stories live. Discover now