Chapter 28

2.5K 278 115
                                    

سلام من اومدم با یه چپتر تمام 😍


قبل از شروع این قسمت برید قبلی و یه مرور کنید یادتون بیاد کجا بودن چیکار میکردن.


نظرتونم ممنون میشم بدونم ❤


@@@@@@@@@@@


دیدگاه شخص سوم


"ای وای." میچ با پوزخند میزنه و با دست جلوی لبخندی که صورتش و پوشونده بود گرفت. برمیگرده بین جاستین و لیام نگاه میکنه ، بدون اطلاع از حس مالکانه‌ای که دارن.


"و تو کی هستی که بهش بگی چی میتونه و چی نمیتونه
بپوشه؟" ، لیام پوزخند زد ، "من اربابشم. تو فقط حریصی. ما سه‌تایی حالمون خوب بود ، ولی نه ، تو باید دخالت میکردی. و معلومه که کارت قابل قبوله ، چون عموت رئیس این مدرسه کوفتیه. تو هیچ حقی نداشتی آرامششو بهم بزنی. تو هیچی از این طریقه زندگی نمیدونی ، تو هیچ ایده‌ای از چی درسته و چی غلط نداری."


زبون جاستین روی دندوناش کشیده شد همینطور که به قاطی کردن لیام هوف کُنان گوش میکرد. انگشتاش روی پهلوی زین ضرب گرفته بود ، روی لباسی که مال خودش بود و زین پوشیده بودش. "خب لیام ، متاسفم که اینجوری قضیه‌رو میبینی. چون اونجوری که من دیدم تو فقط از این کینک بعنوان چیزی استفاده کردی تا مشکلات واقعی زین و نادیده بگیری. ازش استفاده کردی تا اون آرامش‌و از چیزی طلب کنه که براش قابل اتکاتر از تو باشه ، چون تو میدونی که دوست نداری وابسته بشی. دوست نداری باهاش سروسامون بگیری-"


" این یه دروغه!" لیام صداشو برد بالا ؛ میخواست وایسه و داد بکشه ولی میز جلوی اینکارشو میگرفت. دستاشو از نایل بلند کرد و روی کوبید روی میز.


نایل چند سانت از لیام دور و نزدیک هری شده بود. هری ساکت مونده بود ولی دستشو گذاشته بود روی رون نایل ، تلاشی برای متوقف کردن تکون خوردن پای نایل.


"چون تو میگی باشه." جاستین خونسرد باقی‌موند. "اما تو دلیل من برای اینکه چرا زین نقش همیشگی توله‌سگیشو اجرا نمیکنه خواستی، و منم دارم توضیح میدم."


لویی بین اینکه دخالت کنه یا بزاره بین خودشون حلش کنن مونده بود. ساکت موند ولی پاش در انتظار افتادن اتفاقی با اضطراب بالا و پایین میرفت. منتظر لحظه‌ای شد خودش یا هری مجبور به دخالت بشن.


"توضیحش میدی؟ فکر کنم منظورت دنبال هر دلیلی برای تحقیر توانایی‌های منه." لیام از حرفایی که داشت علیه‌ش زده میشد وحشت کرده بود.


"من تحقیرشون نمیکنم." جاستین یک ابروشو برد بالا ، "من فقط همون‌جوری که هستن توصیفشون کردم."


Boys Divisional School Of Manners - Persian TranslationWhere stories live. Discover now