ژولیان ژولیان ژولیان، این کلمههاست برای تو؛ البته ما به کلمه ها نیازی نداریم، ولی تو دیگه اینجا نیستی تا با نگاه کردن به حالتهات تا آخر داستان رو برم. پس کلمهها برای ما نیازن. می گفتی هیچوقت نیاز نیست باهم حرف بزنیم راجب احساساتمون ولی هیچ چیز همیشگی نیست من اینجام و کلمه ها برای تو ژولیان می رقصن. بوی قهوه خونه رو گرفته ولی من حتی قهوه دم نکردم پس میدونم که زمان تو رسیده شاید باید برگردی شاید من باید برگردم، تو کجا رو خونه میدونی؟ من هر جا که تو باشی اما این بار خستم از رفتنای تو. منتظرتم منتظرتم.روزمرگی، اتفاقی نمیوفته و هر روز این فاصله ترسناک تر میشه اما احساس دوری نمیکنم، وقتی که میام خونه و صدای رو مخ گربت رو نمیشنوم تازه یادم میاد که تو رفتی وقتی توی حالم فکر میکنم تو اتاقی و کل روزم اینجوری سر میشه ولی شبا رو نمیتونم تحمل کنم وقتی تنهام، توی تخت، بدون تو.
موهای کوتام هر روز بلندتر میشه و منو کلافه میکنه اما بهت قول دادم تا صبر کنم تا برگردی و خودت برام اونا رو کوتاه کنی بهت قول دادم بهت قول دادم سیگار نکشم ولی تو نمیذاری کی میخوای برگردی؟ زمان رو با نخ های سیگار میشمارم. بهم قول بده قبل از اینکه ریه هام سیاه و نابود بشن برگردی بیشتر از هر زمان دیگهای بدنم تو رو میخواد. میخوام لمست کنم این کلمههای لعنتی کافی نیستنآه ژولیان این خیلی مسخرست که جلوی هم نشستیم و داریم دربارهی جدایی مینویسیم ما که جدا نشدیم دیدم که برگتو پر کردی منم الان تمومش میکنم فقط با واقعیت. میدونم یه چند باری بهت دروغ گفتم و اعترافش یکم سخته وقتی بهت نگاه میکنم پس اینجا مینویسم، یادته تولد یکی از دوستات بود و من الکی گفتم که خیلی کار دارم و نمیتونم بیام و نشستم فیلم دیدم من متاسفم. امروز نقاشی صورتت رو تموم کردم میتونی بیای و ببینیش. میدونی چقدر بدم میاد که وقتی میریم بیرون بر میگردی میگی این تیموتیه دوست دخترم خیلی مسخرست انگار بچه دبیرستانیایم ولی نه تو ۲۴ سالته و من ۲۵ پس به نظرم بهتره یه کار دیگه کنیم چه طوره به بقیه بگی من همسرتم؟ خیلی جذابه و جدا میتونی فکر کنی ازت درخواست ازدواج کردم ولی باید راجب حلقه صبر کنی من که حلقه ندارم الان و خیلی خوب میشه اگه دوست دختر گربت رو پس بدی فکر کنم دیشب کارشونو کردن. باید بگم که عاشقانه دوست دارم و تو یه احمقی و اینجوری نگام نکن و اینکه باید بگم از اسم گربت خوشم میاد لیو شاید اسم دخترمونو بزارم لیا ولی اینجوری قاطی میشه معلوم نمیشه کیو داری صدا میزنی.
من نویسنده بهتریام.
دوست دارم تو رو نمیدونم.
و مطمئنم کلی چیزای احمقانه نوشتی.
•••••••
ممنونم.