از اونجایی که این پارت کوتاه بود خواستم با پارت قبلی قرارش بدم که نشد اما حالا تو یه چپتر دیگ قرارش دادم
خب امیدوارم لذت ببرید :)تقدیم به رفیق عزیزم که داشت خودشو پر پر میکرد تا زود به زود آپ کنم 😂
این فن فیک بخاطر چپتر های کوتاه و کم زودتر از داستان خودم آپ میشه :)
__________________________________
•| هری |•
نایل واقعا منو دیوونه میکنه .
اون زمانی که با هم بودیم بعضی اوقات واقعا باهام خوب رفتار میکرد و بعضی اوقات هم ازم متنفر میشد ...لعنتی ، آدمایی شبیه به نایل رو واقعا سخت میشه درک کرد ، اما من دست نمیکشم ...
ساعت ۹ صبح بود ، بعد از اینکه صورتمو شستم سریع به آشپزخونه رفتم
نایل رو در حالی که داشت لیوانش رو میشست دیدم.
+ صبحت بخیر جذاب :)
سرشو برگردوند و با یه حرکت بامزه چشماشو چرخوند
- صبح بخیر
با لهجه ی ایرلندیش جوابمو داد و آهی کشید . خیلی خب دوباره شروع شد ..
+ قبل از من ازخواب بیدار شدی ؟ هممممم ، دوس داری منو با شورت ببینی مگه نه ؟!
- تو نمیتونی
+ چرا ؟
- چون ما قانون داریم
+ میتونم قانون رو بشکنم
+ من پسر بدی ام ، همونطور که تو یه لجبازی ، من قانونا رو میشکنم نایل ، انگار منو هنوز نشناختی ..شروع به خندیدن کرد و خب همین خنده تمام روزمو زیباتر کرد . من خنده های لعنتیشو واقعا دوس دارم ..
- تو میتونی قانون رو بشکنی ، اما وقتی به من رسیدی باید هرکاری که من میگمو انجام بدی
+ درسته ، اما تو از من بدت میاد الان نه ؟!
- نظرت چیه همدیگرو دوباره بشناسیم مثل دفعه ی اول؟!
+ یعنی تو داری بهم یه شانس دوباره میدی ؟!!
- شاید ........ اما فقط به عنوان دوست ، هری .
+ پس ؟
- پس ، صبحونتو بخور « پسر بد » و بزار برم لباسامو عوض کنم
سرمو به سمت میز چرخوندم و دیدم یه بشقاب روی میزه که برای من درست کرده ، خود به خود یه لبخند بزرگ روی لبام نشست .
این واقعا معرکه س وقتی برام صبحونه درست میکنه
+ چرا ؟! یعنی منظورم اینه که من همین لباسی که الان پوشیدی رو دوس دارم :)
بهش چشمک زدم . دوباره چشماشو برای بار دوم چرخوند ، تا خواست چیزی بگه مچ دستشو گرفتم
+ ممنونم
- برای چی ؟!
+ برای اینکه بهم یه شانس دوباره دادی ، زندگی با من توی این خونه رو تحمل میکنی ، برای خندوندن من و ...........
- و چی ؟!
+ و برای صبحونه ........ واقعا حال نداشتم خودم درست کنم :)
دوباره زد زیر خنده و تو یه لحظه سریع گونشو بوسیدم
برای چند ثانیه شوکه شده بود اما هیچ کاری نکرد و فقط لبخند زد
و به سمت اتاقش رفت.(حالا،به نظرم امروز حتی بیشتر از انتظارم جالب شد)
—————————————————
چپتر ششم
این چپتر واقعا کوتاه بود برای همین سریعتر قرارش دادم تا چپتر بعد رو طولانی تر بذارم ؛)
و اینکه خب داستان داره به جاهای جذابش میرسه:)
امیدوارم لذت ببرید 💚
Ꮓ :)
YOU ARE READING
Roommates | Narry version | Persian
Fanfiction•| C O M P L E T E D |• ✨Highest Ranking : #3 in narrystoran ✨ این فن فیک ترجمه شدهی یک فن فیک خارجی هست امیدوارم لذت ببرید نایل بعد از گذشت مدت ها دوباره هری رو ملاقت میکنه البته نه یه ملاقات عادی بلکه هری حالا به عنوان هم اتاقی اون توی یه آپا...