Roommates | Narry version | Persian

14

•| هری |•

چشمامو بازکردم و احساس کزدم دوتا دست دور پهلوم حلقه‌ شده ... نایل صورتشو روی سینه م گذاشته بود و با آرامشی خاصی خوابیده بود .

اون واقعا زیباست
انگشتامو به سمت موهای بلوندش بردم .

نمیتونم باور کنم که واقعا این اتفاق افتاده . اون توی دست های من خوابیده ، این مثل یه رویا میمونه

پیشونیشو بوسیدم و از اتاق آروم بیرون رفتم تا نایل رو از خواب بیدار نکنم
ساعت ۱۰ صبحه و واقعا نمیدونم باید چیکار کنم
( باید امشب چیکار کنم ؟ )

این کار درسته که کالوم رو ببینم و باهاش حرف بزنم ؟!

بهش بگم که من و نایل رو تنها بذاره . یا نرم و روزمو با نایل بگذرونم ؟!
انتخاب دومی رو دوست دارم ، اما کالوم گفت که میدونه من کجا زندگی میکنم و میاد همه چی رو خراب میکنه ، حتی خراب تر از همین الانش ...

شاید داشت از خودش در میاورد . منظورم اینه که اون شمارمو نداشت و از گوشی لویی بهم زنگ زد
و مطمئنا از پسرا پرسیده اما اونا بهش چیزی نگفتن حتما .

پس اون نمیتونه منو پیدا کنه . اون فقط با این حرفش میخواست یه کاری کنه که من برم ببینمش
آره اون دروغ گفت .

بالاخره تصمیمم رو گرفتم. نمیرم پیشش چون میخوام تمام روزمو با نایل بگذرونم .

همه چی هم ردیفه

به اتاقم رفتم تا یه دوش سریع بگیرم و و فنی بیرون اومدم یه لباس طوسی با شلوارلی مشکی پوشیدم و سربندمو هم به سرم بستم .
چون میدونستم که نایل چه قدر از این سربندم خوشش میاد

بهتره برم استارباکس و نوشیدنی مورد علاقه خودم و نایل رو بگیرم و وقتی برگشتم میتونم صبحونه رو هم آماده کنم

میخوام امروز بهترین روز باشه .
نمیخوام هیچ چیزی خرابش کنه ...

•••

•| نایل |•

+ نایل ، دوست پسر زیبای من ، بلند شوووو.

یه صدای سکسی ، بم رو شنیدم .
معلومه این صدا برای کیه
صدای هری رو خوب میشناسم .

چشمامو باز کردم و دیدمش که داشت بهم لبخند میزد
منم بهش لبخند زدم و با سختی روی تخت نشستم

+ صبحت بخیر زیبا ...

چشمامو مالیدم و نور خورشید رو که از پنجره روی صورتم تابیده بود رو حس میکردم ..

- ممم ، صبح تو هم بخیر سکسی ..

خندید و گونمو بوسید . میتونم فقط بگم ... این بهترین روزیه که داشتم و فکر میکنم قراره روز خوبی باشه

- ساعت چنده ؟

+ کی اهمیت میده ؟! فقط پاشو و کاراتو بکن و تا جایی که میتونی سریع بیا آشپزخونه